صندلی طلایی با جناب احمد حسنی
روزشمار 97/9/18
1- پس از معرفی مختصری از خود بفرمایید کِی و چگونه با ماهیگیری آشنا شدید؟
بنده احمد حسنی هستم، متولد 1337از تهران. حدود 55 ساله که ماهیگیری میکنم و اولین بار حدود 6 سال داشتم که در منطقه شمال زادگاه پدری با ماهیگیری آشنا شدم و از این که میدیدم یک نفر چطور با ماهی میجنگه به وجد اومدم و همیشه تو رویاهای کودکی خودمو میدیدم که با ماهی ها مبارزه میکنم که این استارت این ورزش مفرح شد و تا کنون هم نتونستم و نخواهم توانست دست بکشم و اگر چاره ای باشه دلم نمیخواد از کنار آب بلند بشم.
2- به چه نوع ماهیگیری بیشتر علاقمند هستید؟
یه ماهیگیر ورزشی ماهیگیری هست که هرگز نگه فلان ماهی اینجوریه فلان ماهی اونجوریه. وقتی چوب به دست گرفتی باید فقط و فقط به فکرصید باشی و بدونی وقتی کنار آب قرارگرفتی در اون آب چه ماهی وجود داره، اون وقت هست که باید وسایل آماده کنی و مرد و مردانه با بزرگترین ماهی اون آب مبارزه کنی و خودتو محک بزنی. در این چند سال عمرت که به پای آب گذروندی چی یاد گرفتی. یه کشتی گیر اگر صدسال هم کشتی گیر باشه فقط از یک فن استفاده کنه همیشه شکست خواهد خورد. یه ماهیگیر هم باید اینقدر تجربه به دست بیاره که بتونه خودشو در این مبارزات محک بزنه. برای من فرقی نداره که وقتی در یه منطقه صید حاضر شدم دراون آب چه ماهی وجود داره فقط خودمو آماده یه مبارزه شیرین میکنم. قزل باشه آمورباشه کپور یا حتی کولی، برای من فرق نداره. برای بنده فقط تکنیکهام و مبارزه مهم هست و یه ماهیگیرخوب نباید فرقی بذاره بین دیگر ماهیان، هرکدام یه لذت خاص خودشو داره که انشالله همه تجربه کنن.
3- زیباترین خاطره ای که در مورد ماهیگیری داشتید چه بوده؟
یادمه که تازه شش سال داشتم و با پدر و مادر همیشه میآمدیم شمال خونه اقوام برای تفریح. اون موقع ها کسی علاقه چندانی به ماهیگیری نداشت و ماهی رو فقط ماهی سفید میدونستن. تو همه رودخونه ها پر از ماهی های گوناگون بود حتی داخل نهرهایی که به شالیزارها منتهی میشد ماهی های ریز و درشت برای خودشون میچرخیدن. اون موقع ها من چون کوچک بودم اجازه نداشتم زیاد از خونه دور بشم مگر با خانواده. یک روز که اومدم با برادر بزرگترم کنار آب تا شنای بچه ها رو تماشا کنم چشمم خورد به همسایه فامیلمون که داشت ماهیگیری میکرد. کنجکاو از برادرم جدا شدم و رفتم پیش اون و دیدم یک ماهی زردپر بزرگ گرفت خوشم آمد. دوان دوان آمدم به برادرم گفتم که اون یک ماهی گرفته خیلی بزرگه. گفت دوست داری برات قلاب درست کنم؟ با خوشحالی بغلش کردم گفتم منم قلاب میخوام. همان روز با سوزن و مقداری نخ خیاطی و تکه ای چوب که از درخت برید و یک تیکه چوب پنبه که از سر شیشه الکل بود برام یک قلاب درست کرد. من که شادمان از این کار بودم فردا صبح به اتفاق برادرم با کمی خمیر نون بربری کنار نهر خونه فامیلمون که به شالیزار منتهی میشد نشستیم و به من گفت اگرچوب پنبه رفت زیر آب ماهی گیر کرده بنداز بیرون. دقیقه ای نگذشت که شناور من رفت زیر آب. وقتی کشیدم بیرون همون لحظه باد خاک رو ریخت تو چشمم و منم ماهی رو ول کردم چششموگرفتم و ماهی با پشتک زدن افتاد تو آب. برادرم که از این کارم ناراحت شده بود زد تو سرم که چشمت جایی نمیره اول ماهی رو بگیر بعد چشمتو. از اون روز اولین تجربه خودمو پیدا کردم و دیگه کارم شده بود هر روز کنار همون نهر ماهیگیری کردن ولی هرگز چوب خیزران نمیتونستم داشته باشم اون موقع پول کم بود و ارزش داشت. فامیل همه از ترس من نخ و سوزن خیاطی های خودشونو قایم میکردن که من برندارم قلاب درست کنم. پس از سالها که گذشت و من نزدیک 11سال داشتم خلاصه یک روز مادر بزرگم برای اولین بار وقتی که دید چقدر به ماهیگیری علاقه دارم یک نی خیزران و یک عدد قلاب سیاه و مقداری نخ نایلون شماره 60 برام خرید و به من هدیه داد. اون روز بزرگترین روز زندگیم بود شب چوب رو بردم تو اتاق و کنار خودم گذاشتم و تا صبح خوابم نمیبرد که صبح برم ماهی سایز بزنم. فردا صبح با عشق تمام رفتم کنار آب و همیشه ماهی های درشت صید میکردم و برای خودم دنیایی داشتم که توصیفش برای هرکسی امکان پذیر نیست. همیشه تابستان که میشد مدارس تعطیل میشد یا عید که من با اصرار و خواهش خانواده ام راوادار میکردم که بریم شمال. ولی حالا که به گذشته نگاه میکنم میبینم که این بی رحمها با تورکشی و برق و سم چه جنایتی در حق نسل آینده دارن انجام میدن وگرنه هرگز با قلاب ماهی تموم نمیشه. عزیزان بیاید همه با هم دست در دست هم، دوباره این آبزی زیبا رو به طبیعت برگردونیم.
4- ماهیگیری امروزی با گذشته ها چه تفاوت هایی دارد؟
ماهیگیرهای امروزی با ماهیگیرهای گذشته خیلی تفاوت دارن. ماهیگیرهای گذشته خیلی دل به رحم بودن فقط به اندازه نیازشون صید میکردن. یخچال های مدرن امروزی نبودکه تا گلو پرش کنن. ماهی ریزها همه آزاد میشدن و کسی اونها را نمیبرد. یادمه اولین ماهی درشتی که گرفتم حدود دو کیلو بود، با شوق و ذوق بچگانه ماهی را برداشتم بردم خونه داییم و با فریاد بلند داد زدم که یه ماهی بزرگ گرفتم. پدربزرگم وقتی چشمش به ماهی افتاد چندحرف ناجور بهم زد و یه ترکه برداشت که منو بزنه که داییم ممانعت کرد. وقتی اعتراض کردم در جواب گفت اینها کوچیکن با این کارت نسل ماهی رو از بین میبری. برو درشتاشو بگیر نه بچه قورباغه. الان میدونم که اون چی به من میگفت ولی حالا هرکس از ماهیگیری خوشش میاد میره یه جوب میخره و چون چیزی بلد نیست برای شروع ی قلاب ریز میبنده میفته به جون ماهی های ریز و از صیدشون لذت میبره و فقط حال را میبینه نه فرداها را. از طرفی چون هیج تفریح سالمی درکشور وجود نداره اکثریت به این ورزش روی میارن. در قدیم ما فقط از کرم و لارو حشرات، قورباغه، آبدزدک، ملخ، نان و دیگر طعمه های طبیعی استفاده میکردیم ولی متاسفانه الان به غیر از معدود افرادی که احساس مسئولیت میکنن و از طعمه های شیمیایی استفاده نمیکنن مابقی هر چیزی ک پیدا میکنن مورداستفاده قرارمیدن و براشون فرقی نداره فقط میخوان ماهی بگیرن.
5- نظر شما در مورد فرهنگ رهاسازی چیست؟
در مورد فرهنگ رهاسازی باید عرض کنم هرکس در هر جایگاهی هست چه در فضای مجازی یا حضوری، قبل از یاد دادن ماهیگیری به شخص داوطلب ابتدا باید اونو با اوضاع بدخیم مناطق ماهیگیری و فرهنگ رهاسازی آشنا کنه نه این که بگه نخ رو اینجوری ببند، فلان قلاب رو با این گره ببند، طعمه را اینجوری بزن سر قلاب و ... ابتدا بایستی کلاسهای توجیهی برای اون تازه کارگذاشته بشه تا بدونه برای فردا نباید اشتباه کنه چون فرداها خیلی دیره شاید سالها طول بکشه تا طبیعت خودشو احیا کنه پس از همین امروز باید فرهنگ رهاسازی جا بیفته وگرنه فرداها شاید دیگه نباشه مثل خیلی از موجودات از قبیل ببر مازندران، گورخرایرانی و شیرایرانی و ...
6- آینده ماهیگیری ورزشی را در ایران چگونه می بینید؟
آینده ماهیگیری در ایران را بسیار بد و تاریک میبینم و علت آن را هر روزه بنده دارم به چشم میبینم که چطوری از بالادست رودخونه ها یک تور سراسری بر میدارن و یه نفر یک سر طناب تور را داره و شخص دوم با قایق پارویی سر دیگر تور را و هرچی که دررودخونه باقی مونده را جمع میکنن. ازریز تا درشت و هر جاش هم که نتونن تورهای متری میبندن. از طرفی ماهیگیران شمالی هم که اینها را میبینن بیشتر لج میکنن میگن ما آزاد کنیم اینا جمع میکنن. از سویی دیگر تمام سدها که داخلشون ماهی هست توسط عوامل دولتی اجارداده میشن و مناطق مرداب هم اجاره داده میشه از پرنده تا آبزی فرقی از طرف دیگه فاضلابهای شهری که شهرداری ها و بیمارستانها و کارخانجات روانه رودخانه ها میکنن. اگر با همین وضعیت باشه و مسئولین به فکر چاره ای نباشن باید فاتحه ماهیگیری را خواند.
7- چه نصیحتی برای ماهیگیران تازه کار دارید؟
من نصیحت خاصی برای جوانان کشورم ندارم فقط ازشون درخواست دارم و همینجا اعلام میکنم بنده که عمری ازم گذشته و چند صباحی مهمان این روزگارم ولی این طبیعت برای شماست برای فرزندان و نوادگان شماست. پس اول از ریختن زباله در طبیعت خودداری کنن تا باعث صحنه های چندش آور و بیماری ها نباشن و دوم ازگرفتن و بردن ماهیهای ریز خودداری کنن. از همشون ممنونم.
8- نقش شبکه های مجازی ماهیگیری را چگونه ارزیابی می کنید؟
درسته که همین شبکه های اجتماعی باعث دوستی ها و پیوندهای زیادی شد و خیلی افراد به واسطه همین شبکه ها راه و چاره ماهیگیری را یاد گرفتن ولی ای کاش نبود که در کنار همین یادگرفتن ها توسط یه عده افراد فرصت طلب چه رودخونه ها و چه ماهی هایی قتل عام شدن و اگر نیازهای روزمره به این شبکه ها نبود بنده کلا با این شبکه ها مخالفت میکردم.
9- نظر شما در مورد رعایت حقوق مولفین در فضای مجازی چیه؟
نظر بنده در مورد حقوق مولفین اینه که یک نفر میاد بدون گرفتن حتی یک پول سیاه و بدون چشم داشت ساعت ها از وقت ارزشمندش میزنه، از کنار خانواده خودشو دور میکنه و هی مینویسه و خط میزنه، فکر میکنه اعصاب خانواده خودشو بهم میزنه تا یک مطلب را به رشته تحریر در بیاره. سزاوار نیست به عوض تشکر از اون مولف یا استاد بیان و اسم اونو حذف کنن و ببرن درگروه هاشون پخش کنن انشالله که جا بیفته و تکرار نشه.
10- و سخن پایانی؟
اولا باید تشکرکنم از عزیزانی که همت کردن و یک همچین برنامه قشنگی را انجام دادن و بنده به عنوان یک عضوکوچک از خانواده ماهیگیران از عموم هم وطنان ماهیگیرم خواهش میکنم که دوستدار طبیعت خودشون باشن و فقط به فکرگرفتن ماهی نباشن. فقط اگر پنج دقیقه نه بیشتر در هر مرحله از ماهیگیری وقت بذارن و پیرامون خودشون رو تمیزکنن محیط زیستمون زیبا هست زیباتر میشه. از همه عزیزان و سرورانم تشکر میکنم.