تعداد بازدید : 8525

خاطرات آرش امینی، سونگ و دیگر هیچ!

کاربر جديد تعداد پست : 100
سپاس شده  : 16

برنامه ماهیگیری مهر ماه نود و چهار - سد عباس پور
 قسمت اول – سونگ و دیگر هیچ!

خوب دوستان و همراهان عزیز باید اعتراف کنم که شاید هفت یا هشت سال بود که بصورت جدی  عکس های ماهیگیری سونگ سربازهای آمریکایی در عراق رو می دیدم و بعد از اون عکس های جناب آقای ستوده با اون سونگ های بزرگ و عکس سایر دوستان و اخیرا عکس های دوستانی که به روش اسپینینگ به صید سونگ می پردازن و از همون موقع سودای ماهیگیری سونگ با من بود ولی شاید به دلیل نبود جسارت کافی برای قبول ریسک برنامه های طولانی و بدون نتیجه در کنار مشغله زیاد، این کار همینطور به تاخیر می افتاد تا اینکه در این سه سال اخیر دوستان عزیز زیادی وقت و انرژی خودشون رو صرف اینکار کردن و مایحصل تجربیاتشون ریسک موفق نشدن رو به شدت کاهش داد تا اینکه بلاخره این آرزو بدون ریسک زیاد برای من محقق شد، از همین جا از همه ی دوستان پیشکسوت در ماهیگیری اسپینینگ سونگ که تجربیاتشون به صورت مستقیم و غیر مستقیم به تیم ما کمک کرد، صمیمانه قدردانی می کنم.
 بعد از دیدن عکس های ماهیگیری آقای علی حاجی حسینی که واقعا ماهیگیر پرانرژی و پیگیری هست و با توجه به اینکه قبلا هم با ایشون در مورد ماهیگیری آب شور صحبت کرده بودم با خودم گفتم که شاید الان وقتش باشه و سر صحبت رو باز کردم که با استقبال زیاد علی هم روبرو شد و بنای یک برنامه در اوایل مهر ریخته شد و قرار شد که دوستانی رو برای همسفر شدن دعوت کنیم از دوستان زیادی دعوت کردیم که مایحصل این هماهنگی اضافه شدن تعداد بیش از ظرفیت رفقا در اول کار و بعد کنسل شدن همه و به خطر افتادن کل برنامه بود و بلاخره من و علی تصمیم گرفتیم حتی دو نفری هم برنامه رو اجرا کنیم که در آخرین لحظات دوست عزیزم دکتر فرهاد فضایلی هم اضافه شد و با جلو انداختن یک روزه برنامه در عرض چهار ساعت راه افتاده بودیم!
 خوشبختانه قبلا خریدهای لازم رو کرده بودیم و وسایل اصلی هم جمع آوری شده بود و مشکلی از این بابت نبود، قرار اولیه بر این بود که 2 برنامه جداگانه اسپینینگ و کستینگ رو بصورت روزانه و شبانه اجرا کنیم و ملزومات هر دو رو فراهم کرده بودیم و با سری پر از خواب و خیال در دل شب از مسیر خرم آباد به سمت مسجد سلیمان در حال حرکت بودیم، در این بین پرداخت عوارض بزرگراه پانزده هزار تومانی برای یک راه کمتر از دویست کیلومتری هم از فان های این برنامه بود که شامل یک یازده هزار تومان و یک چهار هزار تومان می شد!
 خوشبختانه علی با سوخت اتمی تمام مسیر رفت و برگشت رو بدون توقف تنهایی رانندگی کرد که واقعا کار سختی بود و باعث تعجب و تحسین ما شد!
 ماجراهای مخصوص این برنامه کم کم با روشن شدن هوا و نزدیک شدن به مسجد سلیمان شروع می شد و اولین اتفاق تصادف یک پرنده بومی با ماشین جلویی ما در سپیده دم بود که گرچه ناراحت کننده بود ولی ما بدون معطلی جسد پرنده رو به امید طعمه برای کستینگ پیدا کردیم و توی یک کیسه انداختیم، بعد از رسیدن به مسجد سلیمان برای خوردن صبحانه توقف کردیم ولی در تمام شهر هیچ ارائه کننده صبحانه ای وجود نداشت! پس از پرس و جوی طولانی و اتفاقات خنده دار که از حوصله این متن ممکنه خارج باشه نزدیک بود ناامید بشیم که دکتر یک خاطره تعریف کرد که چطور نزدیک بوده رابطش با دوست گرمابه و گلستانش اسکندر بخاطر موضوع غذا در برنامه های ماهیگیری به هم بخوره و ما که حساب کار خودمون رو کرده بودیم بلاخره یک ساندویچی رو راضی کردیم که تخم مرغ هایی رو که از مغازه کناری تهیه کرده بودیم برای ما نیمرو کنه! بعد از این مقوله بصورت معجزه آسایی چیزی رو که برای طعمه کستینگ پیش بینی کرده بودیم و امکان تهیه ی اون در تهران به دلیل جلو افتادن برنامه مهیا نشده بود پیدا کردیم و خوشحال به سمت سد به راه افتادیم.
در روستای کوشکک کوشک! البته اگر بتونید بخونیدش متوجه شدیم که خبری از امکانات اقامتی بجز مجموعه  سازمان آب نیست و مجموعه سازمان آب هم تا جمعه ظهر کاملا پر هست! ولی با ورود علی به موضوع و پیدا کردن یک جوان نازنین به اسم محمود که صاحب یک سوپرمارکت بود خلاصه یک اتاق روستایی بدون هیچ تمکاناتی حتی فرش پیدا کردیم و محمود هم برای ما یک فرش از خونه آورد و دو ساعت فرصت استراحت برای ما قبل از اولین ماهیگیری پیدا شد و بعد از بیدار شدن با یک پیرمرد آن تایم واقعی که خیلی آدم نازنینی هم بود و محمود صاحب سوپرمارکت معرفی کرده بود عازم ماهیگیری شدیم.
 اول از همه با اینکه تا حالا سعادت آشنایی نداشتم از محمد نوری عزیز برای انتقال تجربیات و توضیحات مفید به علی که به کل تیم کمک کرد از طرف همه تشکر می کنم و امیدوارم به زودی ایشون رو از نزدیک ملاقات کنم.
 خلاصه در اولین تلاش برای ماهیگیری در یکی از مناطقی که در راهنمایی های محمد نوری عزیز اومده بود مستقر شدیم و اسپینینگ شروع شد.
 در اون بعد از ظهر من و دکتر فضایلی موفقیتی بدست نیوردیم و بیشتر در حال تجزیه و تحلیل اوضاع و آشنایی با این تجربه جدید بودیم و البته درگیر با گیر کردن لانسه ها توی سخره های زیر آب و پیدا کردن راه حلی برای اون! ولی علی موفق شد یک سونگ نسبتا بزرگ بگیره و امید رو برای فردا در ما بیشتر کنه، در طول این بعداز ظهر من شاهد دو تعقیب اسپینر توسط یک موجود عجیب بودم که بعدا متوجه شدم یک نوع مارماهی بزرگ آب شبرین بود.
 و البته یک موضوع که می تونه مورد بحث دوستان با تجربه تر قرار بگیره این بود که وقتی کنار ساحل راه می رفتم و مشغول لانسه کشی بودم به یک ماهی مرده تقریبا بیست سانتی برخوردم که کاملا تازه بود، بعد از اینکه با دقت بهش نگاه کردم، دیدم که چه شباهت عجیبی به ماهی کفال داره! پرتش کردم توی آب که بلافاصله با حمله یک سونگ بزرگ مواجه شدم ولی سونگ ماهی رو نخورد و فقط با پوزش به ماهی ضربه ای وارد کرد و بعد بدون عجله دور زد و به عمق فرو رفت! دوستان اگر تجربه مشابهی یا اطلاعاتی در این زمینه دارن لطفا در این مورد که چرا سونگ ماهی رو نخورد و دلیل حمله به یک ماهی مرده کوچیک روی سطح آب چی بود اظهار نظر کنن ...
 در طول این بعدازظهر و همینطور روزهای بعد من سعی کردم طعمه های کمتر امتحان شده رو هم تست کنم شامل انواع لور و اسپون و اسپینر جدید و ماهی و کرم ژله ای، در این بعد از ظهرچهار یا پنج تا لور رو تست کردم که شامل سینکینگ ها و سوسپانشن ها و فلوترها و استیک ها بود و هر کدوم مشکلاتی داشتن، نمی تونم بگم اینا جواب نمی دن چون اگه مغازه های فردوسی کنارم بود حتمن می شد بدرد بخورهاشو پیدا کرد، مثلا لور سینک من خیلی شیرجه سریعی داشت و با سیستم کشش کند اونجا فورا با زمین برخورد می کرد و یا لورهای دایو کننده همه سرعت بیشتری برای دایو احتیاج داشتن و یا طعمه استیکم بنظر یکمی بزرگ می رسید و اسپون های مپس که من به نقره ای با خطوط قرمزش خیلی امید داشتم هیچ حمله ای رو تجربه نکرد! اما در روزهای بعد من هم آدمی نبودم که به این زودی ار رو برم :دی
 در نهایت با تاریک شدن هوا و با برنامه ریزی برای سپیده دم فردا به اطاق روستاییمون برگشتیم و به سرعت بیهوش شدیم تا ساعت چهار و نیم فردا صبح
ادامه در قسمت یعد...

 ارادتمند آرش امینی

خاطرات آرش امینی، سونگ و دیگر هیچ! خاطرات آرش امینی، سونگ و دیگر هیچ! خاطرات آرش امینی، سونگ و دیگر هیچ! خاطرات آرش امینی، سونگ و دیگر هیچ! خاطرات آرش امینی، سونگ و دیگر هیچ! خاطرات آرش امینی، سونگ و دیگر هیچ! خاطرات آرش امینی، سونگ و دیگر هیچ!
برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
شبکه اجتماعی تخصصی ماهیگیران ایران

برای عضویت در خبرنامه
ایمیل خود را وارد کنید