تعداد بازدید : 8527

خاطرات آرش امینی، سونگ و دیگر هیچ!

کاربر جديد تعداد پست : 100
سپاس شده  : 16

برنامه ماهیگیری مهر ماه نود و چهار - سد عباس پور
 قسمت دوم – بالا و پایین های شیرین ماهیگیری

خوب امیدوارم روده درازی نکنم و حوصله شما عزیزان سر نره ، برسیم به داستان: صبح زود ساعت پنج با قایقران خوشرو و وقت شناس قرار داشتیم، وقتی به محل قرار رسیدیم دیدیم با لبخند شیرینی در تاریکی وایساده، باید اضافه کنم که روحیه این پیرمرد به همه ی تبم کمک می کرد که راحتتر بر کم خوابی و خستگی غلبه کنن.
برای برنامه صبح گاهی قرار شد به محلی که قایق ران پیشنهاد کرده بود بریم، یک تنگه دنج در سکوت مطلق!
ما 3 نفر با فاصله تقریبا 1000 متر پیاده شدیم اول علی روی دماغه، بعد دکتر روی دیواره و آخر من در عمق تنگه، وقتی با قایق به آخر تنگه رسیدیم متوجه پرش های زیاد ماهی ها شدم با خودم گفتم بهتره چند دقیقه در سکوت روی قایق بشینم و بعد از حاکم شدن آرامش که با صدای موتور قایق بهم ریخته بود اسپینینگ رو از پاشنه قایق شروع کنم، در دومین یا سومین پرتاب، یک تکون محکم و بعد صدای ممتد کلاچ!
 حس موفقیت در یک تجربه کاملا جدید خیلی بینظیر و هیجان انگیز بود، گرچه ماهی خیلی بزرگ نبود شاید حدود سه کیلو، ولی مبارزه ی خوبی کرد، نکته بعدی رها سازی بود که وقتی قایقران ما دید که من ماهی رو رها کردم نزدیک بود سکته کنه و به رحمت خدا بره! :دی
 خلاصه طوری که بتونه در سن هفتاد سالگی متوجه بشه بهش گفتم که این چون خیلی بزرگ نبود آزادش کردم و قول دادم یه بزرگشو بگیرم که بتونه ببره برای نوه هاش!
البته این رو هم باید اضافه کنم که شیلات برای قایق های اونجا مجوز 88 ماهه صید تجاری با تور رو صادر می کنه و ماهی های این سد به بازار عرضه می شه.
 از دور دکتر رو می دیدم که مشغول بود و بعدا متوجه شدم که با مشکل صدای چرخ روبرو شده بود که البته با تجربه زیاد موفق شد برای روزهای بعدی مشکل رو با گریس کاری حل کنه، ولی علی رو نمی تونستم ببینم چون در جهت مخالف وارد دالبرهای بعدی شده بود.
 با علامت دست اولین موفقیت رو به دکتر اطلاع دادم و برای پیاده روی در کناره آب از قایق پیاده شدم، در فاصله کوتاهی دومین ماهی رو با سایزی تقریبا مشابه صید کردم و دوباره در زمان رها سازی مجبور شدم کلی توضیح بدم و احتمالا حتی با این توضیحات یکمی پیرمرد رو دلخور کردم!
در این بین 22 بار دیگه لانسه به سخره ها گیر کرد ولی من که شدیدا در مضیقه لانسه مناسب بودم هر بار قایق رو با پارو به پشت لانسه می کشوندم و لانسه رو از پشت آزاد می کردم، به قایقران گفتم که من مختصر تجربه ای در قایقرانی به لحاظ ماهیگیری جنوب دارم و اونم به من اجازه داد که بتونم تنها بین دالبرها حرکت کنم، باید اضافه کنم که قایق ران هم با اصرار یک لانسه و یک اسپون از من گرفت و با نخ دستی مشغول تمرین لانسه کشی شد! علاقه به چیزهای جدید و روحیه عجیب و حیرت آوری داشت و با توجه به مهارتی که در تنظیم سرعت کشش می دیدم اگر نخ کلفت و قابل دیده شدن براش مشکلی درست نکنه چه بسا تابحال موفق هم شده باشه.
 در این بین با علامت دکتر متوجه شدم که لانسه دکتر هم گیر کرده و قایق رو روشن کردم و به سمت مقابل رفتم و موفق شدیم یک لانسه دیگه رو هم نجات بدیم.
 در برگشت سومین ماهی رو هم گرفتم و این بار به دلیل نامعلومی هرچقدر تلاش کردم ماهی احیا نشد! پس با وقت بیشتر به قایقران یاد دادم که از من با موبایل عکس بگیره و این ماهی هم قسمت خانواده قایقران شد.
 در این بین بقیه بچه های تیم هم موفقیت های مشابهی بدست آورده بودن و همه خوشحال و خندان و پر امید تلفنی با هم صحبتی و کل کلی می کردیم! حدود ساعت 10 علی تماس گرفت و گفت لانسه اون بد جوری گیر کرده و ما با قایق دکتر رو سوار کردیم و تصمیم گرفتیم که بعد از سوار کردن علی به امید ماهی های بزرگتر جامونو عوض کنیم.
 وقتی همدیگه رو دیدیم شروع کردیم که تبادل تجربه و در مورد پرتابها، لانسه ها و عمق ماهیگیری در موفقیتهامون و البته باید اشاره کنم که تجربه های قبلی علی و همچنین تحقیقاتش خیلی به ما کمک کرده بود.
 بعد از صحبت های اولیه و در حالی که دکتر داشت چرخشو گریس کاری می کرد به محل دیروز بعد از ظهر برگشتیم، بعد از رسیدن علی و قایق ران پیاده شدن و من و دکتر قایق رو جلوتر بردیم و از روی قایق مشغول اسپینینگ شدیم، حالا که آفتاب حسابی بالا اومده بود و چندتایی ماهی هم گرفته بودیم تصمیم گرفتم که دوباره به سراغ طعمه های جدید و امتحان نشده برم، اول یک ژل فیش سبز که در اردک ماهی خیلی موثر بود رو به این دلیل امتحان کردم که به زبون انگلیسی به سونگ، کپور اردک ماهی گفته می شه ولی این طعمه موفقیتی بدست نیاورد و دکتر هم مشغول تست کردم اسپون های مپس بود.
 بعد نوبت به دبل اسپینر ها رسید که من یکی رو با رنگ قرمز و نقره ای انتخاب کردم و با بی خیالی مشغول بودم که یهو با یک تکون شدید و صدای کلاچ روبرو شدم، اولین صید با طعمه جدید بدست اومد و جالب اینکه بزرگترین ماهی اونروز بود.
 بعد از این صید به دلیل گرمای زیاد ماهیگیری رو متوقف کردیم و علی از کشف یک نقطه با ماهی های عظیم الجسه با فاصله از نقطه ای که صبح رفته بودیم خبر داد و کلی با تعریف از مشاهداتش دهن ما رو آب انداخت!
برای ناهار به ساحل رفتیم و دو ساعت استراحت کردیم و ساعت سه و نیم برای ماهیگیری بعد از ظهر قرار گذاشتیم.
بعداز ظهر تمام تلاش ما با عوض کردن 33 منطقه که کلی هم وقتمون رو گرفت بی نتیجه بود و دست از پا درازتر به ساحل برگشتیم، میزان خستگی و ترس از ازدست دادن برنامه صبح به حدی بود که برای دومین بار برنامه کستینگ رو کنسل کردیم و مستقیم عازم رخت خواب شدیم.
 صبح دوم خواستیم ریسک رو کاهش بدیم و به همین دلیل به همون محلی رفتیم که دیروز نسبتا موفق بودیم، گرچه علی اصرار داشت به محلی که دیروز کشف کرده بود بریم ولی با ما همراه شد و ماهیگیری در مکان دیروز صبح شروع شد!
 ساعتها تلاش فقط به از دست رفتن نصف نخ های اسپول من و از دست دادن چند لانسه دیگه منجر شد و اصلا از ماهی خبری نبود! در این بین بحث برای درک علل این تغییر هم بین ما رونق داشت و دو تئوری اصلی طرفدار داشت اولی اینکه به دلیل مهتابی بودن و نور زیاد در شب گذشته ماهی های موفق به تغذیه در شب شده بودن و تمایلی به تغذیه صبحگاهی نداشتن و تئوری دوم اینکه در روز گذشته دریچه های سد حسابی باز بود و سطح آب این مخزن بزرگ به طول شصت و هشت کیلومتر حدود سی سانتیمتر کاهش پیدا کرده بود و همین عامل باعث به عمق رفتن ماهی ها شده بود.
 از همه صاحب نظران عزیز خواهش می کنم که اگر در این باره اطلاعات یا تجاربی دارند اظهار نظر کنند که مورد استفاده ی همه قرار بگیره.
 خلاصه ساعت ده و نیم به اصرار علی به محل کشف شده در روز گذشته رفتیم ولی خوب زمان خوب اسپینینگ صبحگاهی از دست رفته بود و آفتاب گرم به شدت می تابید.
با این حال با امید و تلاش فراوان مشغول شدیم که علی با تلفن تماس گرفت و از اولین موفقیت خبر داد.
ادامه در قسمت بعدی....
 ارادتمند آرش امینی

خاطرات آرش امینی، سونگ و دیگر هیچ! خاطرات آرش امینی، سونگ و دیگر هیچ! خاطرات آرش امینی، سونگ و دیگر هیچ! خاطرات آرش امینی، سونگ و دیگر هیچ! خاطرات آرش امینی، سونگ و دیگر هیچ! خاطرات آرش امینی، سونگ و دیگر هیچ! خاطرات آرش امینی، سونگ و دیگر هیچ! خاطرات آرش امینی، سونگ و دیگر هیچ! خاطرات آرش امینی، سونگ و دیگر هیچ! خاطرات آرش امینی، سونگ و دیگر هیچ! خاطرات آرش امینی، سونگ و دیگر هیچ!
برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
شبکه اجتماعی تخصصی ماهیگیران ایران

برای عضویت در خبرنامه
ایمیل خود را وارد کنید