تعداد بازدید : 8181

سفر نامه ماهیگیری در سکوی نفتی فروزان بهار 93

کاربر جديد تعداد پست : 100
سپاس شده  : 16

سفر نامه ماهیگیری در سکوی نفتی فروزان - بهار 93 - آرش امینی

قسمت اول
 به تشویق دوست عزیزم محمد راستیه تصمیم گرفتم که سفرنامه برنامه ماهیگیری در سکوی نفتی فروزان رو بنویسم و کمی هم در مورد روشهای بکار رفته در اون توضیح بدم، امیدوارم که مورد استفادتون قرار بگیره:
روز اول...
بعد از اینکه نزدیکهای صبح و با تاخیر فراوان به گناوه رسیدیم 2 ساعت استراحت کرده و عازم اسکله ماهیگیری شدیم، قایق رو تحویل گرفتیم و بارگیری 400 لیتر بنزین و روغن مورد نیاز و 10 قالب یخ و خورد و خوراک 2 روز آینده همراه با تجهیزات ماهیگیری تیم 4 نفره ما شروع شد و به دلیل مسافت زیاد قرار شد که طبق روال ماهیگیران محلی 2 قایق با هم راه بیوفتن که اگه مشکلی پیش اومد بتونن به هم کمک کنند.
شروع حرکت ساعت 1 بعد از ظهر:
قایق همراه 3 سرنشین داشت و با بار خیلی کمتر و بنزین کمتر(ما 600 لیتر اضافه برای ترولینگ برداشته بودیم) و به همین دلیل فورا از ما فاصله گرفت و چون مشخص شد که کاری از ما بر نمی یاد با تلفن متوقفش کردیم و یکی از اعضامون رو که فرهاد خان باشن بهشون قرض دادیم که اونجا صحیح و سالم به ما تحویل بدن و کسایی که فرهاد رو دیدن می دونن که برای آدمی با چند تا حکم قهرمانی و بیشتر از 120 کیلو وزن زیاد هم ماموریت خطرناکی نبود...
به هر ترتیب ما به راهمون ادامه دادیم و این راه لعنتی هم به کش اومدنش ادامه داد و همینطور تا 5 ساعت طاقت فرسا با حداکثر سرعت قایق با یک موتور 115 که یک استخون سالم برامون نذاشت و همونطور که داشتیم به خودمون فهش می دادیم و به تفریحی که انتخاب کردیم هم همینطور،کم کم نور مشعل غول پیکر 17 متری سکوی فروزان در افق پدیدار شد...
 خلاصه با روحیه ای که از نزدیک شدن به مقصد پیدا کرده بودیم فورا وسایل ترولینگ رو سر هم کردیم و به قایق گفتیم که 5 مایل آخر رو سرعتش رو کم کنه و من یک طعمه دیپ (دایو 9 متر) زرد و مشکی که با رنگ غروب همخونی داشت رو انتخاب کردم و ترولینگ شروع شد، برای اطلاع علاقمندان اینو اضافه کنم که من در فصل بهار معمولا در آب های دور از ساحل و هر نوع سکو یا پناهگاه مصنوعی با طبیعی زیر آبی یا در اصطلاح آبهای سیاه از طعمه با دایو 4.5 تا 7 متر و در فصل پاییز از طعمه با دایو 9 تا 12 متر استفاده می کنم (دلایلش یکم مفصله و اگه کسی علاقه داشت می تونیم در موردش صحبت کنیم).
ولی در کمال تعجب چیزی گیرمون نیومد و ما هم که دیگه صبرمون تموم شده بود در فاصله 22 مایلی که بهترین فاصله برای ترولینگ بود بی خیال شدیم و با تمام سرعت خودمون رو به سکو رسوندیم.
آتش عظیم مشعل فروزان گرمای خارج از تصوری رو تولید می کنه و کافیه 2 دقیقه بدون سایه بان خیس شده در فاصله20-30 متریش توقف کنی که ریه هات بسوزه و دیگه هیچ وقت ساحل رو نبینی!
 در حالی که همه در حال آماده کردن وسایل ماهیگیری بودن من برای اولین بار یکی از ابتکاراتمو امتحان کردم،قبلا بگم که من وسایل سنگینی رو برای چیگینگ انتخاب کرده بودم که ناشی از تجربه قبلی در سکوی اردشیر بود یک چوب سنگین 35-50 lb ,یک وینچ سایز 30!
 و ابتکارم این بود که یک فسفر پوینتر مخصوص ماهیگیری انتظاری در شب آب شیرین رو با کش پول به طعمه جیگ 300 گرمیم بستم و قبل از اینکه بقیه وسایلشون آماده بشه فرستادم پایین...
ریسه که به طعمه جیگ متصل شده بود از یک مفتول فولادی سایز6 و یک ترمینال موستاد سایز 6 دز بالا برای اتصال به نخ اصلی که رد دراگون سایز 88 بود و یک هرزگرد موستاد سایز 6 برای اتصال به طعمه جیگ تشکیل شده بود.
هنوز طعمه جیگ به عمق 60 متری که عمق کف بود نرسیده بود که تکون شدیدی رو احساس کردم و قبل از اینکه شک دادن جیگینگ رو شروع کنم اولین مبارزه با یک ماهی بسیار قوی و تسلیم نشدنی شروع شد....
بقیه در قسمت بعدی
 ارادتمند آرش امینی.

سفر نامه ماهیگیری در سکوی نفتی فروزان بهار 93 سفر نامه ماهیگیری در سکوی نفتی فروزان بهار 93

ویرایش شده توسط آرش امینی در تاریخ ۲۲/۱۲/۱۳۹۵   ۱۷:۵۴
کاربر جديد تعداد پست : 100
سپاس شده  : 16
سفرنامه برنامه ماهیگیری فروزان قسمت دوم:

 خوب به اینجا رسیدیم که هنوز طعمه جیگ من به کف نرسیده بود که اولین مبارزه شروع شد، قبلا اینو هم اضافه کنم که در این لحظه هوا کاملا تاریک شده بود و البته اونجا اتفاق نظر بر اینه که ماهیگیری اصلی از حدود ساعت 11 شب شروع می شه، خلاصه از نوع مبارزه ماهی به نظر می رسید که شیر یا باراکودا نباشه چون مسافتی رو در خط مستقیم طی نمی کرد و فشار خیلی زیادی رو با حرکت دایره ای به سمت پایین  وارد می کرد، از بد شانسیش به یک سیستم ماهیگیری خیلی سنگین خورده بود و منم بدون کلاچ دادن زیاد شروع به پمپ کردن کردم و البته اونم کم نمی آورد و منو مجبور کرد که 2-3 بار موقعیت خودمو بنا به شرایط اصلاح کنم خلاصه بعد از کلی زور زدن کم کم به سطح آب اومد و با تعجب دیدم که بعد از 6 سال ماهیگیری آب شور باز هم یه ماهیه جدیده که تا حالا نگرفته بودم و اسمشو نمی دونستم، خوشبختانه قایقرانمون یک ماهیگیر محلی خیلی با تجربه هست و گفت این یه دندون فیلی هست که به نسبت اندازش قدرت مبارزه عجیبی داره که عکسشو تو ابن پست براتون انتخاب کردم، واقعا این از عجایب خلیج فارسه که من تا حالا بیشتر از 100 گونه مختلف توش ماهی گرفتم و کمتر برنامه ماهیگیری بوده که با یه ماهی جدید روبرو نشم!
 بعد از این مبارزه بقیه رفقا که هیجانزده شده بودند فوری دست به کار شدن و ماهیگیری ما شروع شد.
 البته ما هنوز به مشعل نزدیک نشده بودیم و قایق رو برای اماده شدن به یه دکل دریایی متفرقه بسته بودیم،تا یک ساعت بعدی هیج موفقیتی به دست نیومد و به پیشنهاد قایق ران شام خوردیم تا برای ماهیگیری ساعت 11 تا صبح آماده باشیم.
در ساعت 11 با یک نوع ماهیگیری جدید آشنا شدم که در این سکو استفاده می شه و اونم اینه که به دلیل گرمای بیش از حد مشعل قایق ها لنگر نمی ندازن و خودشون رو به جایی نمی بندن بلکه هر کدوم یم مسیر رو در نظر می گیرن که حدود 600-700 متر هست که از جلوی مشعل رد می شه و قایق رو به منتهی علیه مسیر در جهت جریان جذر و مد می برن و موتور رو خاموش می کنن و با جریان آب از جلوی مشعل رد می شن و وقتی به منتهی علیه مقابل می رسن دوباره موتور رو روشن می کنند و به جای اول بر می گردند، این کار در تمام طول شب ادامه داره و طی این مسیر تفریبا 25 دقیقه طول می کشه و ماهیگیری در حال این حرکت آروم ادامه داره.
خلاصه ما تا ساعت 2 نیمه شب هیچی نگرفتیم و ممکنه بدونید که جیگینگ مداوم در حالت نشسته و کج روی یک قایق که حتی جای نشستن هم توش پیش بینی نشده چقدر سخته ولی ما همینطور ادامه دادیم تا بلاخره فرهاد اولین شک قوی رو احساس کرد و مبارزه شروع شد، بعد از حدود 3 دقیقه مبارزه یهو نخ شل شد و فرهاد با عجله شروع به جمع کردن نخ کرد و همه فکر کردند که ماهیو از دست دادیم ولی در مواجهه با ماهی های شکارچی زیاد این اتفاق میوفته که ماهی تصمیم می گیره که به منشا فشار حمله کنه و به همین دلیل با سرعت زیاد به سطح میاد،وقتی به 5-6 متری زیر قایق رسید تازه متوجه شد که چی شده و مبارزه دوم شروع شد و باید بدونید که یک باراکودا 10 کیلویی به این راحتی ها تسلیم نمی شه، باراکودا 3 بار طول قایق رو طی کرد و یک بار هم جوری به هوا پرید که پایینترین قسمتش 1 متر از آب فاصله گرفت و کلی طول کشید که بتونیم مهارش کنیم و به این ترتیب روحیه و امید به اردوی ما بازگشت،باید اینو اضافه کنم که وقتی یکی از بچه های تیم ماهی بزرگی می گیره همه ریسه خودشون رو بالا میارن که درطول مبارزه و حرکت ماهی به هم نپیچه، در ادامه با طوفانی از صید باراکودا مواجه شدیم که در قسمت بعدی توضیح خواهم داد.
 ارادتمند آرش امینی.

سفر نامه ماهیگیری در سکوی نفتی فروزان بهار 93
ویرایش شده توسط آرش امینی در تاریخ ۲۲/۱۲/۱۳۹۵   ۱۷:۵۵
کاربر جديد تعداد پست : 100
سپاس شده  : 16

سفرنامه برنامه ماهیگیری فروزان قسمت سوم:


خوب به اینجا رسیده بودیم که ساعت 2 نیمه شب بلاخره اولین باراکودا رو دشت کردیم و هنوز سرگرم صحبت کردن در مورد حواشی اولی بودیم که دومی و سومی و... از راه رسیدند و البته کری خوندن های ما هم به اوج رسیده بود راستش ما در هر برنامه 3 تا مسابقه بین خودمون برگزار می کنیم که 1- اولین ماهی 2-بزرگترین ماهی 3-بیشترین ماهی هست که مورد سوم چند تا تبصره داره اول اینکه ماهی های "کوچکتر از حداقل سورتینگ" که رها سازی می شن، شمرده نمی شن و گربه ماهی آب شور یا به زبون محلی گلو هم که به دلیل استفاده از طعمه طبیعی صید می شه و یه بخشی از صیدش به دلیل تنبلی و بی حرکت موندن طعمه هست یک نمره منفی داره یعنی یک ماهی خوب رو بی اثر می کنه و خلاصه رقابت و کری مفصلی در طول برنامه در جریانه :دی
در یکی از لحظه ها من و 2 تا از رفقا که محمود و فرهاد باشن با هم درگیر بالا آوردن باراکوداهای بزرگتر از یک متر بودیم و هر کدوم با داد و فریاد از نفر کناری می خواست که سر چوبو بگیره اونور که ماهی ها به هم گیر نکنن و با حرارت روی ماهی خودمون متمرکز بودیم، خلاصه با کوچینگ امید و قایق ران این مورد به خیر گذشت و هر 3 ماهی صید شدن راستش چند سال پیش اگه یکی از این ماهی ها رو می گرفتیم 1 ماه از حس افتخارش خوابمون نمی برد و تمام لحظاتش رو تو یه فروم ماهیگیری می نوشتیم و به 500 تا سوال با غرور جواب می دادیم ولی هر سال که می گذره اهداف بزرگتر می شن و نارضایتی از چیزی که بدست اومده بیشتر!
 نارضایتی اون شب البته جدی بود و اونم این بود که با اینکه هر بار برای گرفتن ماهی شیر اقدام می کردیم هیچ خبری نبود و هر بار یه باراکودا بزرگ انگار پیش دستی می کرد.
 گرفتن شیر با روش جیگینگ یه کمی با باراکودا فرق می کنه و هم ارتفاع ار کف بازی طعمه متفاوته و هم نوع شک دادن ها و ما کلا روش جیگ برای شیر رو بکار می بردیم ولی احتمالا باراکوداهای اونشب هوای شیر شدن تو سرشون بود.
در روش جیگینگ برای صید باراکودا معمولا جیگینگ از عمق 60 درصدی نسبت به کف انجام می شه مثلا اگه عمق 100 متر باشه عمق 60 متری عمق نشانه هست و کلا بازی در +-10 متر انجام می شه و شوکها به صورت شک های بلند و فاصله دار و وقفه و غرق 5-6 متری و بعد دوباره وقفه انجام می شه و باراکودا معمولا در زمان ثابت موندن و یا غرق شدن طعمه حمله می کنه و به این مسئله همیشه باید توجه داشته باشیم که باراکودا همیشه از پایین طعمه حمله می کنه.
 در روش جیگینگ برای شیر معمولا عمق بیشتره یعنی بازی از نزدیک کف دریا شروع می شه و دامنش خیلی بلند تره یعنی +-30 متر (این متراژ نسبت به عمق کلی تغییر می کنه) مثلا در اون ناحیه که عمق آب 60 تا 75 متر بود ما در یک دامنه 20 متری جیگینگ انجام می دادیم و برای ماهی شیر شوکها ریزتر و با تعداد خیلی بیشتر انجام می شن و بعد از هر سری شک با سرعت زیاد، 5 متر طعمه را بالا آورده و دوباره شک رو تکرار می کنیم و به این روند تا 5 بار ادامه می دیم بعد از پنجمین بار یک حالت غرق 25 متری تا کف رو داریم بعد 5 متر طعمه را بالا آورده یک سری 5 تایی از شک و بالا کشیدن با سرعت رو دوباره اجرا می کنیم،من برای شک دادن به قصد گرفتن شیر از ترکیب 2 شک بلند و بلافاصله 3-4 شک ریز و یک شک بلند و یه حالت غرق کوتاه و بعد بالا کشیدن سریع استفاده می کنم و هر کسی از بی نظمی هایی در شک دادن در لابلای جیگینگ خودش استفاده می کنه که البته بی تاثیر هم نیست.
مطئنم که با خوندن این توضیحات می تونید تجسم کنید که بعد از 11 ساعت جیگینگ چه بلایی سر آدم میاد و اونم با حالت نشسته روی یک باریکه قایق بدون چیزی برای تکیه دادن و تازه نه برای یک ساعت بلکه 7 ساعت مداوم!
 برای اینکه دچار مشکلات جدی در استخانها و مفاصل و عضلات نشیم یک تفریح جالب رو انتخاب کردیم و اونم گرفتن یه نوع خرچنگ خیلی شبیه به لابستر و به گویش محلی مادر میگو در هر مراجعت از آخر مسیر به اول مسیر بود،هر بار نوبت یه نفر بود که با داد و فریاد قایق رونو راهنمایی کنه که به چپ و راست بره تا با یه چیزی شبیه به توری دسته بلند که باهاش برگها رو از روی آب استخر جمع می کنن و یا به زبون ماهیگیری تر با یه چاک که توری خیلی کوچیک و دسته خیلی بلندی داره این خرچنگها رو از روی آب جمع کنه فردا عکس یکی از این خرچنگها رو که خیلی هم خوشمزه هستند رو براتون می ذارم، البته به این راحتی ها هم نبود و خرچنگها خیلی سریع بودن و به محض متوجه شدن مسیرشون رو عوض می کردن و یا به زیر آب می رفتن و گرفتنشون مکافات می شد ولی تفریح و رفع خستگی خیلی خوبی بود.اینو هم باید اضافه کنم که در تمام این ساعات علاوه بر گرمای کشنده آتتیش مشعل یک صدای دیوانه کننده هم وجود داشت که هیچ وقت عادی نمی شد و دقیقا مثل این بود که یک جت جنگنده دائما در فاصله 50 متری در حال پروازه!
به هر حال کم کم به ساعت 5 صبح نزدیک می شدیم و مجبور شدیم شکست شب اول رو برای نگرفتن ماهی شیر بپذیریم و بریم یه جای دورتر و خنکتر نزدیک یک سکو متفرقه برای صبحانه و فقط 2 ساعت استراحت و آماده شدن برای عملیات بعدی در ساعت 7 صبح یعنی عملیان گرفتن ماهی جش به روش هندل هندی!
به دستور رفقای عزیز اینو تو جای حساس تموم نکردم امیدوارم که مقبول واقع بشه :دی
بقیه در قسمت بعدی
 ارادتمند آرش امینی.

سفر نامه ماهیگیری در سکوی نفتی فروزان بهار 93
کاربر جديد تعداد پست : 100
سپاس شده  : 16

سفرنامه برنامه ماهیگیری فروزان قسمت جهارم:


عکس خرچنگی رو هم که در قسمت سوم صحبتش بود اینجا آوردم.
خوب،ما ساعت 5 با عجله یه چایی و یه خورده نون پنیر خوردیم و خوابیدیم البته من اینجاشو خوب یادم نیست چون قبلا بیهوش شده بودم! وقتی ساعت 7 ساعت زنگ زد 5 دقیقه طول کشید که بفهمم اینجا کجاست و جریان چیه و بعد تازه دیدم که افتادم کف قایق و نمی تونم زانوها و گردنم رو صاف کنم! خلاصه فکر نکنم که تو عمرم به همچین بدبختیی افتاده بودم، همه بچه ها از یه طرف داشتن به خودشون فهش می دادن و از طرف دیگه نمی تونستن از برنامه ماهیگیری جش بگذرن و به هرحال با یه چشم اشک و یه چشم خون بیدار شدیم و فوری حمله کردیم به آب جوش و هر کی هر چی می تونست قهوه ریخت توش که شاید معجزه ای بشه و مغزمون کار کنه...
اولین نفر که شروع کرد به سر هم کردن وسایل بقیه یاد مسابقه افتادن و دوباره روز از نو روزی از نو
 تو ساحل یه جور ریسه بهمون یاد دادن به اسم هندل هندی که خیلی به نظرمون جالب اومد برای گرفتن جش که فکر کنم یه جور جیگینگ به حساب بیاد و جریانش اینه که یه میله فلز فنری به 2 طرفش هرزگزد بسته میشه و طول میله حدود 50 سانتیمتره و یه نخ در امتدادش کشیده می شه و وسط نخ یه سرب 6 می بندن و یه لیدر دراز 3-4 متری به یه طرف و آخر لیدر یه قلاب 1 که مثل یه طعمه فلای با نخهای رنگی (بیشتر طلایی براق) پوشونده شده و طرف دیگه به نخ اصلی وصل می شه و تکون دادن سریع نخ ریسه باعث تکون خوردن میله می شه و وزنه وسط میله تکونها رو رفت و برگشتی و بالانس می کنه و واقعا حرکت بی نظیری سمت قلاب بوجود میاد که وقتی تو عمق کم امتحان کردم مظئن شدم که اگه خودم ماهی بودم حتمی بهش حمله می کردم! البته همه محلی ها با ما شرط بستن که امکان نداره که ما بتونیم این تکنیک رو با چوب و چرخ اجرا کنیم و ما هم که دیگه معلومه ، می خواستیم نشون بدیم که چوب و چرخ از ماهیگیری با دست و ریسه بهتره، راستی برای اینکه بیشتر متوجه بشید که این ریسه چجوریه سعی کردم شکلشو تو نقاشی ویندوز بکشم امیدوارم کمک کنه و البته زیاد نخندید :دی
ماهیگیری حدود ساعت 7:30 شروع شد و بر خلاف شب گذشته رفته بودیم نزدیک یک دکل نفتی بدون مشعل که با فاصله زیاد از مشعل اصلی بود و شاید باورتون نشه که 20 تا قایق محلی هم خودشون رو به همین دکل بسته بودن و هر قایق فضای خیلی محدودی برای ماهیگیری براش مونده بود، ما برای استفاده از این تکنیک چوب و چرخمونو عوض کردیم و همه از تجهیزات سبکتر استفاده کردیم، چوب من یک کورموران گیگا فایتر 240 و چرخم یک شیمانو اولتگرا 12000 بود، ما به سرعت متوجه شدیم که بجز مسابقه با خودمون یه مسابقه هم با محلی ها داریم چون همه داشتن ما رو با چوب و چرخمون مسخره می کردن و می خندیدن :))
 البته ما به این برخورد عادت داریم و اصلا باعث ناراحتی ما نمی شه و بزودی با همشون دوست خواهیم شد، ما تا بیایم و قلق این ریسه جدید رو کشف کنیم محلی ها چپ و راست ماهی گرفتن و با نگاه معنی داری به ما نگاه کردن! خلاصه من ریسه رو تو عمق 4-5 متری نگه داشتم و با دقت به حرکتش نگاه کردم و هر بار روش شک دادنم رو اصلاح کردم تا یه جور شک با حرکت مدور، حالت خوبی رو تو ریسه لیدر بوجود آورد، فورا فرستادم پایین و شروع کردم به اون حرکت دایره ای که یهو اولین ماهی رو گرفتم و دعوا شروع شد البته با ماهی جش ،باورتون نمیشه که یه ماهی چقدر می تونه زور داشته باشه و تا چند دقیقه بتونه این زور و مبارزه رو ادامه بده، یه ماهی 5-6 کیلویی چنان زوری رو وارد می کنه که آدم مردد می شه که آیا باید ادامه بده یا نه!
 به هر ترتیبی بود ماهی رو بالا آوردم و اولین جش رو ثبت کردیم و در ادامه بقیه رفقا هم یکی یکی شروع کردن و حسابی از خجالت رفقای محلی در اومدیم این وسط چند تا ماهی طلال و یه ماهی تک خال قرمز هم خودشون رو جای جش به ما قالب کردن و بالا اومدن تا اینکه یهو یه تکون خیلی شدید رو روی چوبم احساس کردم، اول فکر کردم که یه جش بزرگه ولی نوع حرکتش چیز دیگه ای بود،جش یک کشش ضربه ای مداوم و رو به پایین داره ولی این یکی تو یه دایره بزرگ جلوم چرخید و کلاچ نیمه سفتم 2 بار 5 متر نخ آزاد کرد و یهو مستقیم رفت زیر قایق و مستقیم از زیر قایق به سمت دریا رفت،این اتفاق به قدری سریع اقتاد که تقریبا هیچ عکس العملی نشون ندادم و یهو دیدم چوبم جوری کمون شده که نوکش رسیده به آب و چون ماهی از سمت مقابل و زیر قایق می کشید نخ به حلقه ها گیر کرده بود و کلاچ نمی تونست نخ آزاد کنه و چون ماهی دقیقا از سمت زیر قایق می کشید حتی با داخل آب کردن سر چوب هم از کمونش کم نشد و در یک لحظه چوب با یه صدای مهیب از دسته شکست! 5 ثانیه هیچ کس هیچ کاری نمی کرد و با دهن باز نگاه می کردن تا یهو همه با هم شروع به صدا کردن ناصر قایق رونمون کردیم که بیاد و به روش سنتی ماهی رو با نخ خالی مهار کنه! شما رو با این صحنه باور نکردنی تنها می گذارم و ایشالا ادامه در قسمت بعدی...
 ارادتمند آرش امینی.

سفر نامه ماهیگیری در سکوی نفتی فروزان بهار 93 سفر نامه ماهیگیری در سکوی نفتی فروزان بهار 93 سفر نامه ماهیگیری در سکوی نفتی فروزان بهار 93 سفر نامه ماهیگیری در سکوی نفتی فروزان بهار 93 سفر نامه ماهیگیری در سکوی نفتی فروزان بهار 93
کاربر جديد تعداد پست : 100
سپاس شده  : 16

سفرنامه برنامه ماهیگیری فروزان قسمت پنجم:

 خوب بعد از شکسته شدن چوب و یه وقفه کوتاه ناشی از شک، ناصر خودشو رسوند و نخ و گرفت و شروع کرد به کشیدن و بقیه بچه ها جوری به اون نقطه قایق هجوم آوردن که قایق کج شد و نزدیک بود بیوفتیم تو آب و ماهی هم جوری یه زور دوباره آورد که  نخ دست ناصر رو برید و ناصر ولش کرد و دفعه بعد که کشید دیگه از ماهی خبری نبود! قلاب هم صحیح و سالم سر جاش بود و معلوم بود ماهی با یه چرخش اونو در آورده!
خوب به بنظرتون ماهی چی بود و چندکیلو بود؟
یکی گفت حداقل 100 کیلو بوده! خودم گفتم نه بابا حداقل 150 کیلو بود! یکی دیگه از دوستام گفت ای بابا یه کوسه 500 کیلویی بود ولی یک نفر که عاقلتر بود گفت کوسه به همچین طعمه ای نمی زنه و اگه بزنه یه ریسه بدون محافظ رو حتمی با دندوناش می بره و فقط 4-3 تا احتمال اولیه وجود داره اول اینکه ممکنه یه جش خیلی بزرگ باشه که چون نحوه کشیدنش با جش متفاوت بود باهاش موافق نیستم، دوم اینکه شاید یه شیر بزرگ باشه که این احتمال هم به همون دلیل ضعیفه و البته دندون های شیر هم دست کمی از کوسه نداره و می مونه 2 تا احتمال قوی تر : 1- یک تن باله آبی 2- یک سکن بزرگ که وزنش ممکنه حدود 30 تا 50 کیلو باشه(متداول در اون منطفه)که من با سکن موافقترم چون قلاب زیاد کج نشده بود و نشون می داد که با یه دهن گوشتی درگیر شده که شانس سکن رو بیشتر می کنه.
 مسئله بعدی که می خواستم بگم اینه که هیچ کدوم از خواننده ها به مشکلی که ریسه هندل هندی با چوب و چرخ ماهیگیری داره، تو کامنتها اشاره نکردن و اونم اینه که ما تو این روش حتمی به یه کمک احتیاج داریم چون وقتی ماهی گرفتیم و نخ رو کامل جمع کردیم که میله هندل به نوک چوب رسید تازه هنوز 4 متر از نخ باقی مونده که دیگه نمی شه با چرخ جمع کرد و 4 متر آخر رو یکنفر باید با دست جمع کنه و ماهیو بگیره :)
 خوب بعد از این اتفاق من که حسابی تو شک بودم سعی کردم با یه چوب سنگین تر که مورد استفاده در شب گذشته بود به ماهیگیری با این روش ادامه بدم که البته نشد چون نوک چوب اکشن سریعی نداشت و نمی شد اون شوک های ظریف رو باهاش اجرا کرد و منم که حسابی خسته بودم از این موقعیت استفاده کردم و یه چایی خوردم و چشم بندی که از فروشگاه مهتاب اتوبان قم به همین منظور خریده بودم رو به چشمام زدم و خوابیدم...
وقتی کاملا بیدار شدم ساعت 7 یا 8 شب بود و داشتم از گرسنگی می مردم! کم کم همه رو که خیلی دیرتر از من خوابیده بودن بیدار کردم و باز هم یه کنسرو لعنتی چرب دیگه!
 در حال شام خوردن بودیم که ناصر قایق رونمون یکی از دوستاشو دید که تنها این همه راه رو اومده بود، از اون ماهیگیرای قدیمی تعارق کردیم برای شام که پذیرفت و یه کم صحبت کردیم و تو همین صحبت ها قرار شد امید و فرهاد امشب برن توی اون قایق و یه تیم شن و با من و محمود به عنوان تیم دوم مسابقه بدن و شاید بتونن از این ماهیگیر قدیمی چیزی یاد بگیرن.
ساعت 10:30 شب، ماهیگیری رو با انگیزه زیاد شروع کردیم اولین صید با یه باراکودا دیگه شروع شد، همینطور ادامه دادیم تا بلاخره متوجه شدیم که نبرد سختی در قایق دوم بین امید و یه ماهی بزرگ در جریانه و بعد از30 دقیقه مبارزه سنگین بلاخره یک شیر بزرگ 23 کیلویی توسط امید به عنوان اولین شیر صید شد، در حالی که ما ماهیگیری می کردیم حمله ماهی های شکارچی به ساردین ها و ماهی های پرنده در تمام لحظات ادامه داشت و صحنه های بی نظیری رو بوجود می آورد، بیشتر این ماهی های مهاجم، ماهی تن بودن و ما هم از ناصر خواستیم که ما رو نزدیک این گله ها ببره و گرفتن ماهی تن شروع شد، اولی رو دوستم محمود از تیم ما گرفت و چه تن قدرتمندی بود، در حالی که تا عمق 3 متری زیر قایق اومده بود تسلیم نمی شد و حتی محمود نمی تونست از سرعتش کم کنه و شاید این ماهی بیشتر از 10 بار با سرعت طول قایق رو در رفت و برگشت شنا کرد، بلاخره تونستیم بگیریمش و در ادامه درگیری زیادی با این دسته تن داشتیم طوری که در هر قایق 2 نفر هم زمان در حال مبارزه با تن بودن و با حرکت ماهی های تن چوب رو از روی سر هم رد می کردن، خلاصه فقط اینو می تونم بهتون بگم که مگه لحظات بهتر از اینم تو زندگی آدم هست؟؟؟
خلاصه بعد از 2-3 ساعت دسته تن ها فاصله گرفت و تو سیاهی شب ناپدید شد و ما هم به ماهیگیری خودمون برگشتیم، برای هر نفر 1-2 مبارزه سنگین با شیر هم انفاق افتاد و اینجا باید به کیفیت پایین و مقاومت کم قلابهای D.A.M هم باید اشاره کنم که بر خلاف قیافشون خیلی بد ظاهر شدن و حداقل باعث فرار 4-5 ماهی بزرگ شدن و به راحتی تو یه مبارزه سخت صاف می شدن و ....
من از این برند خیلی راضیم و 2 تا چوب اسپینینگ، یه چوب سورف کستینگ و 2 تا چرخ حرفه ای ازش دارم ولی این قلابا باعث تعجب ما شد.
حدود ساعت 3 یک آرامش عجیبی برقرار شد و تا ساعت 5 هیچ قایقی نتونست حتی 1 ماهی بگیره، ولی ما همچنان به تلاش ادامه می دادیم، ممکنه به این دلیل بود که می دونستیم زمانمون رو به پایانه و شاید دیگه به این راحتی ها نتونیم این موقعیت رو تکرار کنیم خلاصه حدود ساعت 5 فرهاد یه باراکودا دیگه گرفت و هیجان دوباره شروع شد، ناصر که غر زدن رو برای رفتن شروع کرده بود با اسرار ما نیم ساعت دیگه نشست و تو این نیم ساعت 5 تا باراکودا بزرگ گرفتیم ، آخرین ماهی به قلاب من زد که یه باراکودا دیوانه بود و وقتی ناصر سعی می کرد تا مهارش کنه با یه پرش بلند 2 بار از روی گاف پرید و دفعه سوم به سمت صورت ناصر چنان پرشی کرد که یه آن فکر کردم کارش تموم شد ولی به هر حال بخیر گذشت و آخرین ماهی هم بالا اومد و ما فرهائ و امید رو با دستاورداشون مخصوصا بزرگترین ماهی این برنامه که همون شیر 23 کیلویی بود سوار کردیم و برگشتیم به همون اسکله بدون مشعل تا یه چایی و یکم نون و پنیر بخوریم و با یه وضعیت داغون از ماهی ها چند تا عکس بگیریم و راه بیوفتیم به سمت اون مسیر لعنتی 5 ساعته با این تفاوت که بعد از 2 شبانه روز ماهیگیری زیاد تفاوتی با یه مرده نداشتیم و حتی یه جای بدون درد تو کل بدنمون نبود و بجاش هزار تا صحنه بدیع تو ذهنمون بود با کلی تجربه جدید و البته کلی هم حرف نزده که بیشترش تو این سفرنامه گفته شد ....
پایان سفر نامه برنامه ماهیگیری سکوی فروزان
ارادتمند
 آرش امینی.

سفر نامه ماهیگیری در سکوی نفتی فروزان بهار 93 سفر نامه ماهیگیری در سکوی نفتی فروزان بهار 93 سفر نامه ماهیگیری در سکوی نفتی فروزان بهار 93 سفر نامه ماهیگیری در سکوی نفتی فروزان بهار 93

ویرایش شده توسط آرش امینی در تاریخ ۲۲/۱۲/۱۳۹۵   ۱۸:۳۴
شماره صفحه
برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
شبکه اجتماعی تخصصی ماهیگیران ایران

برای عضویت در خبرنامه
ایمیل خود را وارد کنید