تعداد بازدید : 8622

سفرنامه تور صید تن یلوفین در امارات - شهریور 98سفرنامه ماهیگیری بیگ گیم در ساحل شرقی امارات

کاربر جديد تعداد پست : 100
سپاس شده  : 16

سفرنامه ماهیگیری بیگ گیم در ساحل شرقی امارات – دریای عمان – قسمت اول

سلام به همه ی دوستان عزیز

 ادامه ماجراها و حواشی یک سفر ماهیگیری پلاژیک در خارج از کشور را خواهم نوشت به این نیت که برخی ار تجربیات این سفر مورد استفاده دوستان و علاقمندان قرار گیرد.

در سال های گذشته من چند تجربه ی استفاده از تورهای ماهیگیری خارجی را در آسیای شرقی داشتم که همگی کاملا ناامید کننده بود!

تورهای کاملا آماتوری با ناخداها و راهنماهای ماهیگیری کم تجربه که معمولا نیمی از زمان تور به رفع اشکالات راهنماها می گذشت و بیشتر برای آن دوستان آورده داشت تا برای من! محل ماهیگیری کم عمق و معمولا واقع در یک خلیج با تارگت ماهی های صخره ای بر خلاف ماهی هایی که عکسشان را در راهنمای تور چاپ کرده بودند!

همیشه حسرت تجربه ی تورهای ماهیگیری درست حسابی مثل چیزهایی که در یوتوب می دیدم با من بود و کنجکاوی و علاقمندی زیاد در مورد دانستن محدوده استفاده از رادار و سونار و سایر تجهیزات مدرن و استفاده از تجربیات راهنماهای با تجربه در ماهیگیری بیگ گیم.

در یکی دو سال گذشته یکی از تور چارترهای اماراتی توجه من را جلب کرده بود، گرچه در ابتدا عدم پاسخگویی آنها در کامنت های اینستاگرام ممکن بود آدم را دلسرد یا بدبین کند ولی پاسخ های دقیق و مفصل و لحن دوستانه در مکالمات مستقیم کم کم نظرم را عوض کرد و علاقمند شدم که در اولین فرصت از این سرویس استفاده کنم.

پس شروع کردم به در میان گذاشتن این موضوع با دوستان و لابی برای جلب نظر ایشان

یکی از این رفقا که در مورد این تورها علاقمند شده بود رفیق قدیمی دکتر فرهاد فضایلی بود.

یک روز بی خبر از همه جا به اتفاق رضا میرزازاده عزیز بدنبال پرچ آلمینیومی با سطح مقطع گرد برای لیدرهای اسپینیگ آب شور بودم که دکتر زنگ زد و بی مقدمه گفت من یک سفرکاری به امارات در پیش دارم و اگر هنوز علاقمندی برای شرکت در این تورهستی، اقدام کنیم!

من هم بعد از چند سوال فوری در مورد تاریخ سفر موافقت کردم!

اطلاعات اولیه از وب سایت این شرکت نشان می داد که ظرفیت قایق 6 نفر ماهیگیر و 3 نفر خدمه است و تامین تمام وسایل ماهیگیری با تور خواهد بود و هزینه یک تور تمام روز 4000 درهم می شود.

رضا که همراه من بود و مکالمه ی ما را شنیده بود با اینکه شدیدا علاقند بود ولی به دلیل مشغله کاری شدید قادر به همراهی ما نبود.

پس ما برای پیدا کردن 4 همراه و سرشکن کردن هزینه ها با همان اطلاعات اولیه بازاریابی را شروع کردیم.

من با تعدادی از دوستان که قبلا در جریان این علاقمندی من بودند تماس گرفتم و بعد از چند روز پیگیری شدید موفق شدم دوست عزیزم اسکندر حسنی را هم همراه کنم و دو نفر از دوستان که دبی زندگی می کنند هم ابراز علاقه کردند و در نهایت رضا میرزازاده هم با مدیریت مشغله شغلی به جمع ما اضافه شد و مذاکره با شرکت چارتر ماهیگیری ساحل شرقی شروع شد.

بزودی مغایرت اطلاعات رسمی سایت با شرایط واقعی خودش را نشان داد!

برای تور با تارگت تن یلوفین مبلغ 4000 درهم نیست بلکه 5500 درهم است چون مسافت زیاد است و تور بجای 10 ساعت 15 ساعت طول خواهد کشید!

ظرفیت قایق 6 نفر نیست و برای ماهیگیری 4 نفر مناسب است!

و همه ی وسایل ماهیگیری برای انواع ماهی های تارگت با شرکت است بجز تن! چون تجهیزات بیگ گیم گران قیمت و با استهلاک بالا هستند و یا باید خودتان وسایل را تامین کنید و یا باید نفری 300 درهم اضافه بپردازید!

اینها همه یعنی تقریبا دو برابر شدن هزینه ها قبل از حرکت! و تقریبا داشت برنامه را در نطفه منتفی می کرد.

اما من و دکتر کت و شلوارمان را پوشیدیم و کراواتمان را سفت کردیم و دوباره لابی شروع شد!

دوستان مقیم در دبی حذف شدند و ما برنامه ریزی را با هزینه های جدید انجام دادیم در حالی که گروه تصمیم گرفت تامین اعتبار کرده و وسایل مورد نیاز را اگر دارد با خود بیاورد و اگر نه همه را قبل از روز تور خریداری کند!

با این تصمیم فورا برای خرید بلیط هایی که برای تعطیلی های شهریور هر روز قیمتشان بالاتر می رفت و به دو برابر روزهای عادی رسیده بود اقدام کردیم و با کمی کش و قوص بلیط ها را خریدیم و هتل آف خورده خوبی را هم بوک کردیم و منتظر تا روز حرکت...

مشکل بعدی از جایی شروع شد که قایقی که ما می خواستیم چارتر کنیم دچار مشکل موتوری شد و طبق فیلم های درج شده در استوری های شرکت تقریبا یکی از پیستون هایش آب شده بود.

جستجوهای زیاد برای یافتن یک شرکت جایگزین کاملا بی نتیجه ماند.

زمان تقریبی برای رفع این مشکل 3 هفته اعلام شد در حالی که کمتر از 5 روز به مسافرت ما مانده بود! در بیست و چهار ساعت ده ها تماس با افراد متفاوتی در شرکت برقرار کردیم و آنها هم هر کدام از جانب خودش قولی داد و من و دکتر تصمیم گرفتیم مابقی استرس ها را به جمع منتقل نکنیم و بقیه اش را بگذاریم به عهده شانس و اقبال.

فردای آن روز یک نفر از شرکت با دکتر فضایلی تماس گرفت و گفت قایق برای جمعه بکل در دسترس نیست و اگر می خواهید می توانید همین الان برای شنبه بوک کنید ولی برای اینکه نوبت شما محفوظ باشد فورا 2000 درهم دیپوزیت بپردازید!

بعد از کمی مشورت دیدیم که بعد از خرید بلیط و بوک کردن هتل دیگر چاره ای نیست پس دکتر از طریق رابطهای کاری در دبی مبلغ را پرداخت کرد و حالا فقط 3 روز تا حرکت فرصت داشتیم.

یک روز مانده به حرکت اتفاق سوم رخ داد:

از شرکت تماس گرفتند و با هزار عذر و شرمندگی اطلاع دادند به دلیل از سرویس خارج شدن یکی از قایق ها و بی نظمی پیش آمده تور آن روز به 2 اکیپ فروخته شده! و لطفا پولتان را پس بگیرید!

ما که از شدت عصبانیت در حال انفجار بودیم دوباره کراوات ها را سفت کرده و مذاکره برای برون رفت از این مخمصه شروع شد، بعد از ساعت ها چانه زنی و صحبت با تمام مدیران شرکت بلاخره قرار شد که آن روز بین 2 اکیپ تقسیم شود، اکیپ اول مسافت نزدیک را انتخاب کند و تا 11:30 برگردد و ما از 11:30 تا شب برای صید تن به مناطق فراساحلی برویم! به جای این اتفاق شرکت هم لطف کرد و مبلغ تور را به 3000 درهم کاهش داد ...

بقیه در قسمت بعدی ... ارادتمند آرش امینی.

 

 

ویرایش شده توسط آرش امینی در تاریخ ۲۷/۶/۱۳۹۸   ۱۶:۵۲
کاربر جديد تعداد پست : 100
سپاس شده  : 16

سفرنامه ماهیگیری بیگ گیم در ساحل شرقی امارات – دریای عمان – قسمت دوم

سلام به همه ی دوستان عزیز 

به اینجا رسیدیم که اونهمه زحمت و هزینه ی ما در یک سفر خارجی برای ماهیگیری بیگ گیم تبدیل شد به یک نصفه روز در بعد از ظهر! خیلی ناامید کننده بود ولی چاره ی دیگه ای هم نبود...

روز قبل از شروع سفر به این موضوع فکر کردم که ما برای رسیدن به محلی که سوار قایق خواهیم شد، یک مسافرت زمینی بیشتر از 130 کیلومتری از دبی به فجیره در پیش داریم و چنین مسافرتی احتمالا با وسایل زیاد و چوب های بلند ما با وسایل نقلیه عمومی ارزانتر میسر نخواهد شد و هزینه ی رفتن با تاکسی هم سرسام آور است پس تصمیم گرفتم گواهینامه خودم رو بین المللی کنم و اونجا سعی کنیم که یک ماشین اجاره کنیم.

بین المللی کردن گواهینامه با مراجعه به یکی از دفاتر کانون اتومبیل رانی و موتور سواری ممکن هست و چون من سالها عضو این کانون هستم فورا به دفتر خیابان خرمشهر مراجعه کردم که یک گواهینامه بین المللی بگیرم که معمولا بیشتر از یکساعت طول نمی کشید ولی بعد از مراجعه متوجه شدم که به دلیل تعطیلات ازدحام زیادی بوجود آمده و اینکار تقریبا تمام روز طول کشید!

بگذریم، بلاخره وقت رفتن شد و من به اتفاق رضا میرزازاده که ساعت چهار بامداد دنبال من آمده بود راهی فرودگاه شدیم و قرار شد که اسکندر رو هم در فرودگاه ببینیم و پرواز دکتر فضایلی هم که بعد از ظهر بود.

پرواز خوبی داشتیم با هواپیماهای ایرباس 321 جدید ایران ایر که کمک کرد خاطرات ناخوشایند هواپیماهای قدیمی پرواز های داخلی رو تا حدی فراموش کنیم.

فرودگاه عظیم دبی بسیار منظم و مدرن هست و تقریبا بدون زحمت کارهای ورود و تحویل بار و رفتن به هتل انجام شد و ریسپشن خوشروی هتل هم گفت لازم نیست که تا ساعت 3 بعد ازظهر منتظر اتاق باشیم و با سپردن 500 درهم دیپوزیت برای هر اتاق، کارت ها رو تحویل گرفتیم و به اتاق هایمان در طبقه دهم هتل رفتیم، گرفتن هتل در این نوع مسافرت ها جزییاتی داره که حتما علاقمندان باید به اون توجه کنن، یکی از مشکلات اصلی بی دقتی در این امر، افزوده شدن مبالغ هنگفت کرایه تاکسی به هزینه های مسافرت در صورت پرت بودن مکان هتل به محلی هست که شما اونجا کار دارید.

پس سعی کنید که حتما محل هتل رو به دقت انتخاب کنید و گول آفرهای کم اهمیت رو نخورید، هتل ما دیوار به دیوار مجموعه سیتی سنتر دیره بود و حتی یک در هم به این مجتمع تجاری داشت و این یعنی دسترسی آسان و نزدیک به یک مرکز خرید بزرگ، ایستگاه مترو و یک فودکورت بزرگ، متنوع و نسبتا ارزان قیمت.که در سمت شرقی دبی واقع شده و به خروجی دبی به سمت فجیره هم نزدیک هست.

بعد از دقایقی منتظر شدن برای رسیدن چمدون ها به اتاق و چیدن خرید های فریشاپ فرودگاه در یخچال اتاق به سمت اولین فروشگاه خرید وسایل ماهیگیری رهسپار شدیم، اول از همه لازمه که یادآوری کنم در شهر دبی و یا هر شهر دیگری احتمال اختلاف قیمت روی یک جنس واحد در فروشگاه های مختلف خیلی زیاد هست و این اختلاف برخی مواقع به 30% هم می رسه پس بهتره قبل از اقدام به خرید از قیمت اون کالا در تهران(در صورت وجود)، قیمت رسمی و قیمت سایر فروشگاه ها درهمون شهر با خبر باشید.

دوم اینکه باید آگاه باشید که در دبی گرچه همه ی فروشگاه ها کالاها را به بارکد و قیمت مجهز کردند ولی باب چانه زنی و تخفیف همچنان باز هست و گرفتن 10 تا 15 درصد تخفیف در خیلی جاها دور از ذهن نیست.

موضوع بعدی تکس فری هست، برای ما که کالاهای خریداری شده را از کشور محل خرید خارج می کنیم این امکان وجود دارد که مالیات پرداخت شده را در فرودگاه پس بگیریم، دبی یک سیستم مدرن برای اینکار دارد که البته همه ی فروشگاه ها به اون مجهز نشدن، برای اینکه از برگشت پول مالیات در فرودگاه مطمئن باشید باید یک برچسب مخصوص تکس فری روی فاکتور شما از طرف فروشگاه چسبانده شده باشد.

برای اینکه ما بتونیم خریدهای بهتری داشته باشیم من با رفقایی که به تازگی از دبی خرید کرده بودند مشورت کردم و بخصوص اطلاعات و مشورت های محمد نوری عزیز خیلی کمک کرد که با آگاهی بهتر نسبت به خرید اقدام کنیم.

خرید وسایل ماهیگیری یک موضوع تمام نشدنی هست بخصوص وقتی توی این فروشگاه ها قدم می زنیم! اهل دل ها می دونن من چی می گم! تیم ما در طول 2-3 روز بیشتر از 20.000 درهم وسایل ماهیگیری خرید که نصف بیشتر اون برای خود ما و نصف کمتر برای رفقایی بود که چیزهایی از ایران سفارش داده بودند.

در حوزه ی بیگ گیم تنوع و گرانی قیمت ها غافلگیر کننده است! مثلا شما در یک فروشگاه با 1000 گونه مختلف پاپر و استیک بیت مواجه می شوید و این در حالی هست که قیمت بعضی از این لورها تا 800 درهم یعنی بیشتر از دو نیم میلیون تومان می رسه!

قلاب ها تا دانه ای 50 هزار تومان و نخ تا اسپولی 3 میلیون تومان!

من سالهاست که در آب شور ماهیگیری می کنم وتجهیزات به نسبت کامل و متنوعی دارم ولی در حوزه صید تن انگار که همه چیز از اول شروع شده ...

بعد از خرید های روز اول تصمیم گرفتیم که حلقه و قلاب اونها رو با انواع قابل اعتماد عوض کنیم، این کار تا نیمه های شب میسر نشد و حلقه باز کن آب شور بزرگ من و رضا میرزازاده قادر به باز کردن حلقه های 400 پوندی نبود! با استفاده از 2 حلقه باز کن و نابود کردن یک قیچی و خون آلود کردن دست ها بلاخره چند تا رو عوض کردیم و من تصمیم گرفتم فردا اول وقت یک حلقه باز کن مناسب بخرم، قیمت یک حلقه باز کن متوسط بیگ گیم شیمانو 300 درهم بود یعنی نزدیک به یک میلیون تومان! و این قیمت ها برای انواع قوی تر و مرغوب تر تا 750 درهم ادامه داشت ...

و می رسیم به مقوله ی چوب!

چوب های سری پاپینگ ژاپنی از 3500 درهم در رده ی هوی شروع می شوند و انواع قابل اعتماد را باید با قیمت هایی بالای 5000 درهم جستجو کرد!

بعد از چند روز خرید مفصل و خالی کردن جیب ها تا درهم آخر رسیدیم به شب حرکت، قرار گذاشتیم که علارغم اینکه ساعت 12 ظهر باید از ساحل فجیره حرکت کنیم صبح زود اونجا باشیم و از این طریق شاید بتونیم فشاری بیاریم و شرایط بهتری پیدا کنیم.

برای این منظور افتادیم دنبال رنت کردن ماشین، اجاره ماشین در دبی گرون نیست ولی 2 تا مشکل بزرگ دارد یکی 1000 درهم دیپوزیت که 21 روز بعد آزاد می شود و دومی اعداد نجومی برای جرایم رانندگی مثلا 4000 درهم برای یک چراغ قرمز!

بعد از جستجوی زیاد یک شرکت پیدا کردیم که یک نیسان ماکسیمای 2017 که به اندازه کافی بزرگ بود که 4 نفر و وسایل رو جا بدهد را روزی 90 درهم اجاره می داد و تقریبا روی این ماشین توافق کردیم ولی در شب آخر وقتی یک راننده ی تاکسی پاکستانی داشت ما رو به محل شرکت اجازه دهنده ی اتومبیل می برد دلهره و ترس ناشی از جریمه ها و اشتباه رفتن در خروجی اتوبانها ما رو تشویق کرد که پرس و جویی بکنیم و وقتی مطمئن شدیم که مبلغ رفت حدود 300 درهم خواهد شد توافق کردیم که از خیر رنت کردن بگذریم و با همون تاکسی تغییر مسیر دادیم به سمت فجیره، ساعت 5 بامداد ...

بقیه در قسمت بعدی -  ارادتمند آرش امینی.

 

کاربر جديد تعداد پست : 100
سپاس شده  : 16

سفرنامه ماهیگیری بیگ گیم در ساحل شرقی امارات – دریای عمان – قسمت سوم

سلام به همه ی دوستان عزیز 

کمی از ساعت 6:30 دقیقه صبح گذشته بود که ما به ساحل مورد نظر که لوکیشن اون برای ما فرستاده شده بود رسیدیم، تاکسیمتر رقم 350 درهم رو نشون می داد، بعد از پرداخت و تشکر از راننده برای پیمودن مسیر خاکی تا کنار اسکله پیاده شدیم و شروع به بررسی اطراف کردیم، از زرق و برق دبی اینجا بیرون از شهر فجیره خبری نبود، یک اسکله کوچک ماهیگیری روستایی با خیابان های خاکی و ساختمان هایی که آدم رو یاد بندرهای قدیمی ایران می انداخت با این تفاوت که در پارکینگ کوچک اسکله پر بود از ماشین های شاسی بلند و وانت های گران قیمت!

فورا شروع کردیم به تماس گرفتن با رابط ها، نفر اصلی یعنی عبدالله که صاحب کمپانی ماهیگیری چارتر ساحل شرقی هست جواب داد و از اینکه ما این موقع صبح تو اسکله بودیم حسابی تعجب کرد و گفت ما تازه دریا رفتیم و شما باید تا ظهر صبر کنید!

تماس با 2 مدیر دیگه شرکت هم بی پاسخ ماند و تماس با کاپیتانی که قرار بود ما رو ببره هم نتیجه ای نداشت.

ما هم کم کم شروع کردیم سر صحبت رو باز کردن با چند نفری که با لباس عربی سفید دور یک میز نشسته بودند، وقتی برای اونها تعریف کردیم که چه اتفاقاتی افتاده برای این تور یک روزه ی ما که بخاطر اون از ایران اومدیم، یکنفرشون که به نظر آدم مهمی می آمد شروع کرد به تماس گرفتن با چند نفر از جمله با عبدالله که چون عربی بود ما چیزی متوجه نشدیم و بعد تماس با یکنفر دیگه و بعدا به ما گفت که کار ما رو راه خواهد انداخت.

نکته موضوع این بود که ضریب تسلط اعراب اماراتی به زبان انگلیسی نسبت به همه ی افراد خاورمیانه که من تابحال باهاشون در برخورد بودم بالاتر هست و معمولا این افراد قادر به صحبت با یک توریست هستند بر خلاف مردم کشور ترکیه یا خیلی از کشورهای شمالی که با انبوهی از توریست ها در ارتباط هستند ولی قادر به صحبت به زبان انگلیسی نیستند.

موضوع مهم بعدی این بود که تعداد زیادی از اعراب و همینطور پاکستانی ها و هندی های مقیم در عمارات می توانند به فارسی صحبت کنند و معمولا زبان فارسی رو در ارتباط کاری با ایرانی ها یاد گرفتند! احتمالا دلیلش این هست که تجار ما پول داشتند ولی حوصله یادگرفتن زبان دیگه ای را نداشتند پس طبیعتا طرف های معامله که از پول بدشان نمی آمده و یکمی هم حوصله داشتند قدم جلو گذاشته و فارسی یاد گرفتند! بلاخره تنبلی ما یکجایی هم نتیجه ی خوبی داشته ...

بلاخره چند دقیقه مانده به 7 صبح یکنفر از راه رسید و به ما گفت که مدارک لازم که اجازه بده ما روبرای صید تن به مناطق دوردست ببره رو نداره ولی می تونه ما رو برای صید دورادو یا همون ماهی گالیت به منطقه ی خوبی در همین نزدیکی ببره که می تونیم اونجا تا ساعت 11 ماهیگیری کنیم و عبدالله گفته که این موضوع برای جبران بدقولی هست و برای ما خرجی نخواهد داشت.

خوب طبیعتا کور از خدا چی می خواد؟ 2 تا چشم بینا! و ما هم بدون معطلی سوار شدیم وشروع کردیم به سرهم کردن وسایل.

تا محل ماهیگیری حدود بیست دقیقه راه بود، جایی که عمق زیادی نداشت و فاصله زیادی تا ساحل هم نداشت، در حین حرکت ما از کاپیتان خواستیم که تجربیاتش رو در زمینه بستن لیدر در اختیار ما قرار بده، لیدری که برای ماهیگیری تن در بعدازظهر قابل استفاده باشه، گره ای که اونجا برای بستن نخ اصلی به لیدر استفاده می شد برخلاف تصور اولیه ی ما گره اف جی نبود بلکه گره ای بود که با استفاده از یک ماسوره که مجهز به یک پیچ درگ بود زده می شد، این گره بسیار سریع زده می شد و مقاومت بالایی هم داشت، کاپیتان ما 4 گره مورد نیاز ما رو با استفاده از ماسوره با سرعت زد و طعمه های استیک بیت کوچکتری نسبت به طعمه هایی که ما داشتیم هم در اختیار ما گذاشت و بزودی ماهیگیری ما شروع شد.

تعداد زیادی از ماهی های دورادو که با چشم به خوبی قابل مشاهده بودند طعمه رو تا نزدیک قایق تعقیب می کردند و نکته این بود که اگر در چند متر اول به طعمه نمی زدند بقیه مسیر فقط یک تعقیب بی نتیجه بود و صیدی اتفاق نمی افتاد!

برای اینکه در پرتاب و چند متر اول موفق به صید دورادو بشوید یک لم کوچک دارد که یا باید راهنما به شما گفته باشد و یا باید چندین برنامه دست خالی برگردید تا خودتون بلاخره این لم رو کشف کنید، موضوع زمان آغاز کشیدن بعد از پرتاب و نوع اولین شکی هست که به طعمه می دید.

بعد از چندین پرتاب ناموفق از طرف هر چهار نفر ما و توضیحات و راهنمایی کاپیتان جوان ، کم کم دوزاری ما افتاد و ماهیگیری شروع شد، بدون وقفه دورادوها را هوک می کردیم و نبرد جالبی شروع می شد، مبارزه دورادو یکی از دیدنی ترین و لذت بخش ترین مبارزه ها در عالم ماهیگیری هست، ترکیبی از سرعت سرسام آور روی سطح آب و پرش های بلند و تماشایی! شاید نزدیکترین به تارپن فقط با وزن کمتر.

به علاقمندان به ماهیگیری آبشور توصیه می کنم که صید این ماهی رو از دست ندهند، گرچه لوازم سنگین ما که برای صید تن های بزرگ آورده بودیم بهترین انتخاب برای این نوع ماهیگیری نبود و بخشی از لذت صید دورادو را از ما سلب کرد ولی تجربه ی بی نظیری بود بخصوص چند تایی که بزرگتر بودند مبارزه جدیتری رو بوجود آوردند، بدون اینکه متوجه گذشت زمان بشویم به ماهیگیری لذت بخش صید دورادوها ادامه می دادیم و حتی در پس زمینه ی ذهنمون این آپشن هم مطرح بود که با این وقت کم شاید بهتر باشه که تن رو کنسل کنیم و به همین ماهیگیری ادامه بدیم که کاپیتان اعلام کرد که کاپیتان اصلی رسیده و باید فورا برگردیم.

در بازگشت یادمون آمد که اصلا دوربین های ورزشی رو در نیاوردیم! پس فورا شروع کردیم به تنظیم دوربین ها برای برنامه ی اصلی.

بعد از بازگشت با عجله چند تا عکس گرفتیم و کاپیتان اصلی یعنی کاپیتان احمد و تیمش رو ملاقات کردیم، کاپیتان احمد مصری و حسابی در کارش خودش خبره بود، کریشان از سریلانکا و دیکسون از هند هم دیگر کرو قایق ما بودند.

بعد از رسیدن و عکاسی مختصر کاپیتان گفت که لازم هست که پاسپورت ها رو برای صدور مجوز به پلیس اسکله بدیم و بعدا برای خرید سوار وانت بزرگ و دوکابین فورد احمد شدیم و به یک سوپرمارکت رفتیم، قهوه ای از دستگاه اتوماتیک خوردیم و سوال کردیم که چه خوراکی هایی روی تور هست؟ احمد گفت آب به میزان کافی و نوشیدنی غیر الکلی مثلا 2 تا به ازای هر نفر که راستش رو بخواید تو این گرما اصلا کافی نیست!

پس رفتیم داخل و با ده ها ساندویچ مختلف و تعداد زیاد و متنوعی از انواع نوشیدنی برگشتیم سوار قایق شدیم و احمد گفت برای چک پلیس دوربین ها رو از روی مانت ها باز کنیم چون فیلم برداری از اسکله و نواحی سحلی ممنوع هست و پلیس برای چک نهایی آمد و از روی پاسپورت ها اسامی رو خوند و تطبیق داد و ما با تمام سرعت ناشی از 2 موتور سوزوکی شش سیلندر 300به سوی شرق حرکت کردیم، فول تراتل!

ادامه در قسمت بعدی، ارادتمند آرش امینی.

  

 

کاربر جديد تعداد پست : 100
سپاس شده  : 16

سفرنامه ماهیگیری بیگ گیم در ساحل شرقی امارات – دریای عمان – قسمت چهارم(آخر)

سلام به همه ی دوستان عزیز 

خوب بعد از اینکه با کاپیتان احمد راه افتادیم صحبت صید دورادو ها شد و احمد تغییر مسیر داد و چند دقیقه ی بعد توقف کرد برای صید دوباره دورادو و آموزش یک فوت کوزه گری مخصوص خودش! ولی بعد از اینکه توضیح داد و ما هر کدام یک ماهی گرفتیم گفت که وقت کافی باقی نمانده و راه افتادیم به سمت صید تن ، احمد شروع کرد به دادن توضیحات اولیه و چک کردن وسایل ما و همینطور توضیح پروتکل ایمنی بخصوص در هنگام دیده شدن گله ماهی ها و نحوه ی انجام پرتاب امن.

بعدا در مورد این روش پرتاب خواهم گفت ولی قبل از اون، ما حدود 3 ساعت با سرعت 75 کیلومتر در ساعت باید می رفتیم به سمت شرق و کمی شمال، یعنی بیشتر از 220 کیلومتر از ساحل فاصله می گرفتیم به سمت قلب دریای عمان جایی که بعدا دستگاه سونار قایق عمق 1400 متری رو نشان میداد!

در این فاصله من فرصت رو غنیمت شمردم و شروع کردم به صحبت با ناخدا احمد، در مورد تجهیزات و روش ها و تکنیک های ماهیگیری و جزییات خیلی زیادی در این مورد و همینطور کاربرد و نحوه ی کارکرد تجهیزات قایق شامل یک رادار و یک سونار و همینطور یک تاچ اسکرین بزرگ که نقشه های مختلفی شامل توپوگرافی، مسیرهای کشتی رانی، محدوده ی مرزها و همینطور نقشه ای که با جی پی اس محل صید های عمده ی این قایق در روزهای قبل روی اون ثبت شده بود و همه ی اینها یک سیستم یکپارچه را تشکیل می داد، یعنی ناخدا قادر بود که مختصات مقصد را روی اسکرین وارد کند و سپس قایق را روی سیستم اتوماتیک تنظیم کرده و دیگر نیاز به کاری نیود، قایق خود مسیر خود را می پیمود و رادار قایق هم مانع از برخورد با سایر شناورها یا مانع های روی آب می شد، به همین راحتی!

در عین حال ناخدا احمد با قایق عبدالله که از صبح در حال صید تن بودند بوسیله ی بیسیم تماس گرفت و مختصات فعلی آنها را بصورت طول و عرض جغرافیایی گرفت و این شد مقصد اولیه ی ما

در ایران شایعاتی زیادی در مورد کاربرد رادار و فیش فایندر در پیدا کردن دسته های ماهی و صید آنها چه در صید ورزشی و چه در صید صنعتی وجود دارد و من همین را از کاپیتان احمد سوال کردم، احمد در پاسخ گفت که فیش فایندر ها فقط در روش جیگینگ یا پهنه ی اقیانوس کاربرد محدودی دارند و برای ماهیگیری ورزشی تاپ واترکاملا گمراه کننده هستند ولی استفاده از رادار برای یافتن محل تجمع پرنده ها و یا قایق ها و یا حتی یافتن جریان های دریایی و یا امواج پشت کشتی های بزرگ در ماهیگیری ورزشی کاملا مرسوم و فراگیر است. سپس به من نشان داد که رادار چطور می تواند حتی یک پرنده ی تنها را در آسمان پیدا کرده و نحوه ی پرواز، ارتفاع و جهتش را نشان دهد! و پرنده ها همیشه کلید یافتن اسکول ها در دریا هستند.

ساعت ها می گذشت و هر لحظه با نزدیک شدن به بعد از ظهر بر شدت استرس ما افزوده می شد، تقریبا ساعت 1 بعدازظهر از اسکله خارج شده بودیم و ساعت 4 تازه می رسیدیم به اولین منطقه ی صید و غروب آفتاب هم قبل از 7 بعد از ظهر بود.

بلاخره بعد از چند بار مکالمه با بیسیم و اصلاح مسیر حدود ساعت 4 بعد از ظهر رسیدیم به 2 قایق دیگر شرکت که آنروز صبح صیدی عالی داشتند و افراد حاضر در قایق ها دیگر انرژی برای ادامه برایشان باقی نمانده بود و تصمیم به بازگشت داشتند و بدین ترتیب ما شانس داشتن 2 قایق دیدبان را هم از دست دادیم.

بعد از کمی احوالپرسی از آنها جدا شدیم و شروع کردیم به جستجو، قبلا کاپیتان احمد به ما گفته بود که بین ساعات 5 تا 6 بعد از ظهر وقت طلایی ما برای ماهیگیری خواهد بود و این حرف کماکان امیدواری را در ما زنده نگه داشته بود.

بلاخره کریشان یکی از کارکنان قایق که حالا در نقش دیده بان با دقت دریا را رصد می کرد با فریاد جایی را در افق را نشان داد و احمد با تمام سرعت به سمت آنجا حرکت کرد.

حالا بر می گردیم به موضوع پرتاب ایمن! پرتاب ایمن در این نوع تورها پرتابی است که از جلوی قایق به سمت یکی از جناحین انجام شود به شرطی که سایرین همه 3 متر از آن منطقه فاصله داشته باشند و فرد پرتاب کننده باید نخ متصل به طعمه را به اندازه ای آزاد کرده باشد که طعمه از پشت سر درون آب قرار گرفته باشد و بعدا پرتاب را انجام دهد و این به این معنیست که طول نخ آزاد شده متصل به طعمه در زمان پرتاب حدود 3 متر است!

ما که با چنین روش پرتابی آشنا نبودیم در اولین فرصت ماهیگیری 4 پرتاب فاجعه بار انجام دادیم که هیچکدام به محل درستی نرفت و از آنجایی که هر بار ماهی ها به سرعت به سمت عمق فرار می کنند و حداکثر 2 دقیقه فرصت ماهیگیری هست، اولین شانس ما کاملا از دست رفت!

من که متوجه شده بودم که با این روش در دفعات بعدی هم شانسی نخواهیم داشت از کاپیتان احمد خواستم چند دقیقه توقف کند تا ما با پرتاب های تمرینی قلق گیری کرده ومشکلات خود راتا جایی که می توانیم بر طرف کنیم، بعد از 20 تا 30 پرتاب در حالی که واقعا از وزن سنگین پاپرها و استیک بیت ها خسته شده بودیم به درجه ای از اطمینان رسیدیم که شانس بعدی را از دست ندهیم و دوباره عملیات جستجو شروع شد.

اینبار پیدا کردن دسته ی بعدی بیشتر طول کشید و ما  که از استرس و آدرنالین در حال انفجار بودیم چشمهایمان را به افق دریا دوخته بودیم، بلاخره دوباره کریشان چیزی را در افق دید، اینبار ما با صبر بیشتر پرتاب های بهتری انجام دادیم و بله بلاخره مسابقه ی طناب کشی شروع شد.

من و رضامیرزازاده در اولین پرتاب موفق به صید شده بودیم و مبارزه شروع شده بود، کشش بی امان و نیرومندی از طرف ماهی، به نحوی که نخ  با سرعت زیادی از روی چرخ شیمانو استلای من باز می شد و من در حالی که دو دستی چوب را چسبیده بودم تلاش می کردم که ماهی را کنترل کنم، دراولین فرصتی که بدست آمد شروع کردم به پمپ کردن ماهی و جمع کردن نخ، تا جایی که در توانم بود پمپ کردم و کم کم محل ورود نخ را به آب می دیدم که نزدیک و نزدیک تر می شد، در این لحظات ارتباطم با سایرین به کلی قطع شده بود و اصلا متوجه اطرافم نبودم، من و رضا به یکدیگر نزدیک شده بودیم که ناگهان هر دو ماهی به سمت یکدیگر تغییر مسیر دادند و در لحظه ای که می رفت نخ های ما با برخورد با یکدیگر پاره شوند کاپیتان احمد و دیکسون بسرعت مداخله کردند و من مجبور شدم که کمان چرخ را برای اینکه رضا از زیر نخ من رد شود باز کنم و خلاصه این توقف باعث شد که هر 2 ماهی به عمق فرو روند و بعد از یک تلاش نافرجام هر 2 را از دست دادیم! در حالی که ماهی من کمتر از 10 متر تا لند شدن فاصله داشت.

نمی توانم توضیح دهم که از دست دادن این ماهی به چه میزان برای من ناامید کننده و تلخ بود ولی به هر حال اتفاق افتاد. چیزی که متوجه شدم این بود که در لحظاتی که ماهی به عمق رفته بود و دیوانه وار پایین تر می رف تا زمانی که طعمه از دهانش آزاد شد چنان نیرویی از خود نشان داد که یک آن ناخداگاه به این فکر کردم که نخ را پاره کنم و به این مبارزه پایان دهم!

ساعت حدود 5:30 دقیقه شده بود و ما هنوز ماهی نگرفته بودیم، دوباره جستجو شروع شد و اینبار کمی زودتر یک گله ی بزرگ تن را دیدم و کاپیتان احمد را صدا زدم، اینبار وقتی به نقطه ای در جلوی حرکت ماهی ها رسیدیم کمی صبر کردیم که ماهی ها خودشان نزدیک تر بیایند و بعد پرتاب ها را انجام دادیم، چند لجظه ی بعد همه ی تیم را دیدم که در حال مبارزه بودند، واقعا لحظه ی جالبی بود، در حالی که توان بی پایان و عجیب ماهی من را سورپرایز کرده بود و هنوز نتوانسته بودم جلو کشیدنش را شروع کنم و فقط تلاش می کردم از پایین رفتنش جلوگیری کنم صدای مهیب شکسته شدن یک چوب قایق را در سکوت فرو برد!

چوب اسکندر، تنها چوبی که از مغازه های داخل ایران تهیه شده بود با صدای عجیب و بلندی شکست ولی اسکندر با تشویق کروی قایق همچنان با چوب شکسته به مبارزه ادامه می داد و من صدایشان را می شنیدم، از طرفی دکتر فرهاد فضایلی را هم در کنار خودم می دیدم که مبارزه ی سختی را جلو می برد و خودم هم حسابی درگیر یک ماهی تسلیم نشدنی بودم که فریاد تعجب دکتر که احساس کرده بود ماهی در چند متری قایق دوباره فرار کرده است توجه همه را جلب کرد ولی چند لحظه ی بعد وقتی کریشان با گاف ماهی را درون قایق انداخت متوجه شدیم که فقط سر ماهی برای ما مانده و بقیه اش که با ظرافت یک جراحی جدا شده بود سهم یک کوسه ی بزرگ فرصت طلب شده! صحنه ای که هرگز از خاطر ما پاک نخواهد شد!

من به سرعت روی مبارزه ی خودم تمرکز کردم و در حالی که می  شنیدم که ماهی اسکندر بلاخره لند شده، آخرین پمپ ها را انجام دادم و بلاخره ماهی به بغل قایق چسبید و توسط کرو به درون قایق کشیده شد.

این یک بار سنگین بود که از روی دوش ما برداشته شد، بلاخره چیزی صید کردیم و این تور پر ماجرا را دست خالی به پایان نبردیم!

چند لحظه ی بعد حمله ی بعدی و رضا که موفق شد یک ماهی را هوک کند و بعد اسکندر با چوب کاپیتان احمد.

و بعد من و دکتر که ترجیح داده بودیم نوشیدنیی بنوشیم و آخرین پرتاب ها را زدیم، این 2 حمله ی آخر هر دو تن های لانگ تیل بودند که به مبارزه های سنگین و تسلیم ناپذیر بودن معروف هستند.

وقتی که کم کم هوا رو به قرمز شدن نهاده بود و ما کماکان در حال جستجو بودیم ناگهان یک دسته ی بزرگ یلوفین از نزدیکی قایق و به سمت قایق از آب بیرون زد و مستقیم به سمت قایق حرکت کرد، چند ماهی بسیار بزرگ شاید بیشتر از 100 کیلوگرم جلوی دسته می پریدند و من مطمئن شدم که حالا نوبت ماست که بگیریمشان ولی شدت سورپرایز و سرعت نزدیک شدن به قایق به حدی بود که پرتاب های ما پشت دسته فرود آمد و دسته در کمال ناباوری از کنار قایق گذشت و به عمق فرورفت!

شب از راه رسید و کاپیتان احمد اسکله را به عنوان مقصد تعیین کرد و با تمام سرعت به سمت خشکی حرکت کردیم. در بازگشت هم فرصت را از دست ندادیم و با توجه به تجربه ی اخیر سعی کردیم که لم ها و فوت های کوزه گری را از زبان احمد بیرون بکشیم. در میان راه برای گرفتن چند عکس با عجله توقف کردیم و بلاخره نزدیک ساعت 10 شب به اسکله رسیدیم، اسکله سوت و کور!

حتی کسی نبود که ماهیهایمان را به او بفروشیم! ولی تنها چیزی که واقعا مهم نبود این بود و با کمال میل ماهی ها را به بچه های قایق هدیه دادیم و احمد هم گفت که با ماشینش ما را به شهر می برد، چند دقیقه جلوی مغازه ماهیگیری کوچک شرکت توقف کردیم و چند طعمه ی گران قیمت دست ساز خریدیم و از خیر خریدن ماسوره ی گره به قیمت 700 درهم گذشتیم و بعد خواهش کردیم که ما را به یک رستوران برای خوردن شام ببرد.

رفتیم به یک رستوران یمنی در فجیره، با احمد خداحافظی کردیم و شام عالیی خوردیم و نیمه های شب تاکسی گرفتیم به مقصد دبی!

جای همه ی رفقا خالی.

پایان.

ارادتمند آرش امینی.

 

 

کاربر جديد تعداد پست : 100
سپاس شده  : 16

آرش امینی

ماهی دورادو یا گالیت

Arash Amini

سفرنامه تور صید تن یلوفین در امارات - شهریور 98سفرنامه ماهیگیری بیگ گیم در ساحل شرقی امارات سفرنامه تور صید تن یلوفین در امارات - شهریور 98سفرنامه ماهیگیری بیگ گیم در ساحل شرقی امارات سفرنامه تور صید تن یلوفین در امارات - شهریور 98سفرنامه ماهیگیری بیگ گیم در ساحل شرقی امارات سفرنامه تور صید تن یلوفین در امارات - شهریور 98سفرنامه ماهیگیری بیگ گیم در ساحل شرقی امارات

ویرایش شده توسط آرش امینی در تاریخ ۱۷/۷/۱۳۹۸   ۱۶:۳۱
کاربر جديد تعداد پست : 100
سپاس شده  : 16
سفرنامه تور صید تن یلوفین در امارات - شهریور 98سفرنامه ماهیگیری بیگ گیم در ساحل شرقی امارات سفرنامه تور صید تن یلوفین در امارات - شهریور 98سفرنامه ماهیگیری بیگ گیم در ساحل شرقی امارات سفرنامه تور صید تن یلوفین در امارات - شهریور 98سفرنامه ماهیگیری بیگ گیم در ساحل شرقی امارات
کاربر جديد تعداد پست : 100
سپاس شده  : 16

آرش امینی

ماهی هوور 

ماهی تن

Arash Amini

سفرنامه تور صید تن یلوفین در امارات - شهریور 98سفرنامه ماهیگیری بیگ گیم در ساحل شرقی امارات سفرنامه تور صید تن یلوفین در امارات - شهریور 98سفرنامه ماهیگیری بیگ گیم در ساحل شرقی امارات سفرنامه تور صید تن یلوفین در امارات - شهریور 98سفرنامه ماهیگیری بیگ گیم در ساحل شرقی امارات سفرنامه تور صید تن یلوفین در امارات - شهریور 98سفرنامه ماهیگیری بیگ گیم در ساحل شرقی امارات

ویرایش شده توسط آرش امینی در تاریخ ۱۷/۷/۱۳۹۸   ۱۶:۳۰
کاربر جديد تعداد پست : 100
سپاس شده  : 16
سفرنامه تور صید تن یلوفین در امارات - شهریور 98سفرنامه ماهیگیری بیگ گیم در ساحل شرقی امارات سفرنامه تور صید تن یلوفین در امارات - شهریور 98سفرنامه ماهیگیری بیگ گیم در ساحل شرقی امارات سفرنامه تور صید تن یلوفین در امارات - شهریور 98سفرنامه ماهیگیری بیگ گیم در ساحل شرقی امارات سفرنامه تور صید تن یلوفین در امارات - شهریور 98سفرنامه ماهیگیری بیگ گیم در ساحل شرقی امارات سفرنامه تور صید تن یلوفین در امارات - شهریور 98سفرنامه ماهیگیری بیگ گیم در ساحل شرقی امارات سفرنامه تور صید تن یلوفین در امارات - شهریور 98سفرنامه ماهیگیری بیگ گیم در ساحل شرقی امارات
کاربر جديد تعداد پست : 100
سپاس شده  : 16
سفرنامه تور صید تن یلوفین در امارات - شهریور 98سفرنامه ماهیگیری بیگ گیم در ساحل شرقی امارات سفرنامه تور صید تن یلوفین در امارات - شهریور 98سفرنامه ماهیگیری بیگ گیم در ساحل شرقی امارات
شماره صفحه
برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
شبکه اجتماعی تخصصی ماهیگیران ایران

برای عضویت در خبرنامه
ایمیل خود را وارد کنید